ناموجود
در دل شب پاییزی، زمانی که هوا سرد و نسیمی ملایم از میان درختان عبور میکرد، دختری به نام سارا تصمیم گرفت به جمع دوستانش بپیوندد. آنها در کنار یک آتشبازی بزرگ، در پارکی زیبا گرد هم آمده بودند. سارا قبل از رفتن، تصمیم گرفت چیزی خاص به همراه داشته باشد؛ چیزی که حضورش را به یادماندنیتر کند. یاد عطر بونفایر بش از بث اند بادی ورکس افتاد که مدتها قبل هدیه گرفته بود.
عطر بونفایر بش، با رایحهای گرم و دلنشین، همچون نسیم گرمی که در هوای سرد میپیچد، به شدت دلانگیز بود. با هر پاف از این عطر، حس میکرد در میان شعلههای آتش نشسته و از گرمای آن لذت میبرد. رایحه وانیل شیرین و پودریاش در کنار چوبهای دودی و تند که در آن شب سرد، حسی متفاوت به او میداد، او را به وجد میآورد. این عطر باعث شد تا درخشش خاصی در شب سرد پاییزی داشته باشد.
به محض ورود به جمع دوستانش، همه مجذوب رایحه خاص او شدند. دوستانش از عطر فوقالعادهاش پرسیدند و او با افتخار از عطر بونفایر بش از بث اند بادی ورکس گفت. هرکس که در جمع حضور داشت، از ترکیب بینظیر وانیل و چوب، و تأثیر ماندگار آن در هوا تعریف کرد. شبی که با سادگی آغاز شده بود، به لطف انتخاب هوشمندانه سارا و این عطر بینظیر، به شب خاطرهانگیزی تبدیل شد.
از آن شب به بعد، هر بار که سارا عطر را میزد، خاطرات آن شب پر از گرما و دوستی دوباره زنده میشد؛ رایحهای که همیشه یادآور لحظات زیبا و خاص بود. این عطر بیهمتا همچنان در دلها و خاطرات باقی ماند، همچنان که شعلههای آتش در شبهای سرد میدرخشند.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی