داستان ما در یک روز آرام پاییزی آغاز میشود. زمانی که برگهای زرد و نارنجی شاخوبالای درختان را پوشاندهاند. آرامشی در هوا بود که صدای قدمهای فردی را در خیابان کوچک شهر کوچکمان میشد شنید. نام او آریا بود. یک عاشق عطر و ادکلن اصیل. در جستجوی یک رایحه بینظیر بود که بتواند به قلبش نزدیکترین حس را منتقل کند.
آریا مدتی بود که شنیده بود از عطر برمایت لوکسودور. او از توصیفات دوستانی که آن را بوییده بودند شنیده بود و بسیار مسحور رایحه گرم و اغواکننده این عطر شده بود. تصمیم گرفت برای تجربه آن به فروشگاه عطر محلی خود برود.
در نمای شیشهای فروشگاه، بطری عطر برمایت لوکسودور به زیبایی درخشید. رنگهای آرام آن، حسی از لطافت و تجمل را به بطری میداد، شبیه به نگاه به نقاشیای از دوران ویکتوریا. آریا به آرامی بطری را برداشت، درپوش آن را باز کرد و برای نخستین بار رایحه جادویی آن را حس کرد.
ترکیب اولین رایحه از سیب و زعفران در برمایت، آریا را به دنیایی جدید برد. این رایحه ای شیرین و تلخ بود که بهطور همزمان حس میشد. نتهای میانی نعناع هندی و چوب صندل به تدریج ظهور کردند و گرمایی چوبی و عمیق به عطر افزودند. در پایان، نتهای پایه که شامل کهربا، وانیل و کهربای سفید میشدند، یک حس آرام و گرم از خود بر جای گذاشتند.
عطر برمایت لوکسودور، با رایحه خالص شرقی و گرم اش، تلفیقی از تجمل و آرامش بود. تلفیقی که بهطور برابر مردان و زنان را به سوی خود جذب میکرد. این عطر برای آریا، چیزی بیش از یک عطر بود؛ سفری بود به دنیایی از حس و شوق. با لبخندی بر لبانش، بطری را در کیفش گذاشت و به راهی که آمده بود بازگشت. تجربهای که هرگز فراموش نخواهد کرد.
سایر تلفظها: برمایت لوکسودور, برمایت لاکسودور, برمایت لاکسودُر, برمایت لوکسودُر, بورمیت لوکسودور, بورمیت لاکسودور, بورمیت لاکسودُر, بورمیت لوکسودُر, بُرمیت لوکسودور, بُرمیت لاکسودور, بُرمیت لاکسودُر, بُرمیت لوکسودُر, بِرمیت لوکسودور, بِرمیت لاکسودور, بِرمیت لاکسودُر, بِرمیت لوکسودُر, بُرمایت لوکسودور, بُرمایت لاکسودور, بُرمایت لاکسودُر, بُرمایت لوکسودُر, بِرمایت لوکسودور, بِرمایت لاکسودور, بِرمایت لاکسودُر, بِرمایت لوکسودُر, بُرمایت لوکسودور, بُرمایت لاکسودور, بُرمایت لاکسودُر, بُرمایت لوکسودُر, بورمایت لوکسودور, بورمایت لاکسودور, بورمایت لاکسودُر, بورمایت لوکسودُر