در یک صبح زیبای بهاری، نرگس که همیشه به دنیای عطرها علاقهمند بود، به فروشگاه محلی خود رفت تا عطر جدیدی را کشف کند. او عاشق عطرهایی با پایههای میوهای و چوبی بود که حس تازگی و گرما را همزمان در او ایجاد میکردند. پس از نگاه کوتاهی به قفسههای فروشگاه، چشمش به عطر بای آلنا آخمدولینا فابرلیک افتاد. به محض باز کردن درب بطری، بوی دلپذیر و منحصر به فرد عطر او را مسحور کرد.
این رایحه یک شاهکار شرقی است که با بوی میوههایی تازه آغاز میشود. حس پودری نرم و دلنشین این عطر او را به یاد روزهای خوش و آرام کودکیاش انداخت. در همان لحظات اول، ترکیبی از نتهای چوبی توانست او را به اعماق جنگلهای پر رمز و راز ببرد. جایی که صدای پرندگان و بوی چوب تازه با هم آمیخته میشوند.
عطر بای آلنا آخمدولینا فابرلیک به طرز معجزهآسایی توانست تعادلی بین گرمی و شیرینی ایجاد کند. بوی شیرین و کهربایی در زمینه، همچون آغوشی گرم و آرامشبخش بود. هر بار که نرگس این عطر را بر روی پوستش میزد، حس زنده بودن و انرژی دوباره پیدا میکرد. این عطر نه تنها برای استفاده روزمره بلکه برای شبهای خاص و مهمانیها نیز گزینه عالی بود.
چیزی که باعث شد نرگس به شدت مجذوب این عطر شود، ترکیب غیرمستقیم رایحه گل رز و نتهای مشکی بود. همانطور که شب دیر وقت به خانه برگشت، هنوز مشغول مرور بوی خوش در ذهنش بود. او مطمئن بود که عطر بای آلنا آخمدولینا فابرلیک انتخابی بود که هر زنی باید تجربه میکرد. این عطر شروعی تازه برای پیوندی جدید بین نرگس و دنیای عطرها بود. شاید روزی این عطر بخشی از داستانهای او شود و حسی نو برای دیگران نیز به ارمغان آورد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب