ناموجود
شبی تابستانی در سال 1969، دخترکی جوان در پاریس، با قدمهایی آهسته از میان خیابانهای سنگفرش میگذشت. او به دنبال چیزی خاص بود، چیزی که بتواند جادوی لحظهها را در قلبش حفظ کند. همان شبی که مسیرش به بوتیک کوچک و مخفی رسید، جایی که عطرهای منحصر به فرد و شگفتانگیز عرضه میشدند. در آن لحظه، کالاندره رابان در میان ردیفی از شیشههای جذاب و براق، به چشمش خورد.
عطر کالاندره رابان، با طراحی شیک و معماری منحصربهفردش، به یک اثر هنری شباهت داشت. وقتی دخترک اولین بار عطر را استشمام کرد، ترکیبی از نتهای سبز و مرکباتی برگیافت قلبش را فرا گرفت و او را به باغی سرسبز و پر از گلهای سفید و رزها برد. نتهای میانی، با گل موگه و زیبایی سنبل، همچون نسیمی طراوتبخش، او را در بر گرفتند. در انتها، پایهای چوبی و خاکی و حس عمیق مشک و عنبر، داستان بویایی این اثر هنری را کامل کردند.
عطر کالاندره رابان همان چیزی بود که دخترک جستجو میکرد؛ عطری که به پیچیدگی زنانگیاش اعتبار میبخشید و در عین حال، حسی از پاکی و تازگی به او میداد. این محصول با طراوتی که داشت، برای روزهای گرم و مرطوب بهاری و تابستانی، بهترین انتخاب بود.
با اینکه برخی افراد ممکن است عطر کالاندره رابان را به دلیل سبک کلاسیک و صابونیاش، مناسب ندانند، اما برای کسانی که به دنبال رایحهای خاص و نوستالژیک هستند، این عطر همچنان اثری بیبدیل باقی مانده است. دخترک، با لبخندی رضایتبخش، شیشه عطر را در دست گرفت و به سمت خانه قدم برداشت. او میدانست که این عطر، نه تنها رایحهای از گلهای رز و مرکبات بود، بلکه داستانی از جستجو و کشف بود که همیشه همراهش میماند.
سایر تلفظها: کالاندره رابان, کالاندره ربان, کالاندره رَبَن, کالاندره رَبانه, کالاندره رَبونه, کالاندرا رابان, کالاندرا ربان, کالاندرا رَبَن, کالاندرا رَبانه, کالاندرا رَبونه, کلاندر رابان, کلاندر ربان, کلاندر رَبَن, کلاندر رَبانه, کلاندر رَبونه, کالندر رابان, کالندر ربان, کالندر رَبَن, کالندر رَبانه, کالندر رَبونه, کلاندرا رابان, کلاندرا ربان, کلاندرا رَبَن, کلاندرا رَبانه, کلاندرا رَبونه, کالاندریه رابان, کالاندریه ربان, کالاندریه رَبَن, کالاندریه رَبانه, کالاندریه رَبونه
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی