شب آرام و خنکی بود. از آن شبهایی که آرامش خیابانها با نوای باد ملایم، دل هر رهگذری را میگرفت. رضا، مردی که همیشه به دنبال تجربههای جدید بود، تصمیم گرفت تا از عطر جدیدش استفاده کند. او عطر کالیبر دوازده ژان آرته را از پیش رویش برداشت و با یک اسپری ملایم، هوای اطرافش را مملو از رایحهای دلنشین کرد.
اولین نوتهایی که حس شد، ترکیب جادویی لیمو و زنجبیل بود. رایحهای تند و تازه که ذهن آرام رضا را برای ماجراجویی آماده کرد. او به سمت میهمانی دوستانش میرفت و حس میکرد با هر قدم، این عطر بیشتر با شخصیت او یکی میشود.
با گذشت زمان، نوتهای میانی عطر، یعنی سرو کوهی و هل، خودنمایی کردند. این نتها، حس جالبی از تعادل را بین تازگی و عمق به رضا میدادند. احساسی که گویی در دل یک جنگل سبز و مرطوب گم شده بود و در عین حال توسط رایحهای گرم در بر گرفته میشد.
در پایان شب، رایحه اصلی عطر، شامل دانه تونکا و وتیور هائیتی، نقش محوری خود را نشان داد. حالا رضا به خوبی میدانست چرا عطر کالیبر دوازده ژان آرته طرفداران زیادی دارد. ترکیب هماهنگ این نتها با یکدیگر همان حس اعتماد به نفسی بود که همواره در وجودش طلب میکرد.
دوستان رضا هم تحتتاثیر قرار گرفتند. هر کدام به نوعی از زیبایی و قدرت این عطر سخن گفتند. عطور، داستانهایی بیکلام را روایت میکنند و عطر کالیبر دوازده ژان آرته نیز با هر اسپریاش گویی فصلی جدید از تجربه و کشف را برای رضا بازگو میکرد.
این عطر، فراتر از یک اسانس ساده بود. همراهی بود برای تمام لحظات خاص و صمیمی رضا. عطر کالیبر دوازده ژان آرته، نه تنها یک انتخاب از جنس زیبایی، بلکه سفری حسی و ماجراجویانه به دنیای خلاقیت و رایحههای بیپایان بود.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی