ناموجود
در یک عصر پاییزی، در یکی از جادههای بارانزده، مردی با کت چرمی شیک به سمت یک فروشگاه عطر قدم برداشت. او به دنبال عطری بود که با شخصیت منحصربهفردش هماهنگ باشد. همانطور که به ویترین نگاه میکرد، چشمش به عطر کنالی دال ۱۹۳۴ کنالی افتاد. چیزی در آن بطری شفاف برایش جذاب بود، گویی که روحی قدیمی درونش پنهان شده باشد.
با برداشتن بطری، اولین بوی میوههای شیرین و تند نظیر آناناس و فلفل صورتی به مشامش رسید. در نگاه اول، این ترکیب بویایی جذاب و دور از انتظار بود. او عطر کنالی دال ۱۹۳۴ کنالی را روی مچ دستش اسپری کرد و حس تازگی همراه با تهمایهی تلخ پرتقالهای خونی به جلدش نفوذ کرد.
لحظهای بعد، گرمای صندل و زعفران و بوی چرمی آرام و مطمئن به دنیا اضافه شدند. این نتهای میانی عطری از اعتماد به نفس و قدرت برایش به ارمغان میآورد. همانطوری که این نتهای آرامبخش جذبه خود را گستردند، او به خاطرهای دور از یک شب زمستانی و شومینه پر شعله فکر کرد.
پایههای عطر، با مشکی که لطافت و استواری را به همراه داشت، او را در هالهای از ماندگاری شیرین و حیوانی در بر گرفت. در تاریکی شب، هر قدم این مرد با رایحهای همچون کهربای سوخته و لادنوم، اثری ناب از خود بهجا میگذاشت.
عطر کنالی دال ۱۹۳۴ کنالی، همان عطری بود که او به دنبالش بود. ترکیبی کامل از میوهای، چرمی و مشکی، که همه را شگفتزده میکرد. گرفتار در افسون این عطر، او تصمیم گرفت که این رایحه را به عنوان امضای همیشگی خود انتخاب کند. این بزرگترین و دلپذیرترین خوشبویی بود که میتوانست روز و شبهایش را به یادماندنیتر کند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب