ناموجود
در یکی از شبهای دلانگیز شهریور، هوای خنک و دلپذیر تابستانی در هوا میپیچید. لیلا در حال آماده شدن برای یک دورهمی با دوستانش بود، ولی این بار موضوع خاصی در ذهنش بود. تصمیم داشت در این ملاقات توجه بیشتری جلب کند. به آینه نگاه کرد و کمی مکث کرد. ناگهان به یاد آورد که عطر کارولینا هررا، همان عطر محبوب و تازنگیاش را در گوشهی کمدش دارد.
عطر کارولینا هررا با ترکیبی از نوتهای گلفام سفید، مانند یاس و مریم، با ظرافتی خاص او را به خود جلب کرده بود. این عطر، با جادوی کارلوس بنایم، عطار معروف جهان، ساخته شده بود و قدرت خاصی در انتقال احساسات داشت. کارولینا هررا با رایحههای مرکباتی آغاز میشود، سپس به باغی سرسبز و گلفام میرسید و در نهایت با نوتهای چوبی به پایان میرسیده است. چنین ترکیبی نه تنها یادآور سبک و شکوه بود، بلکه نشاندهندهی روایتی از انرژی و تازگی بود.
لیلا با اشتیاق عطر کارولینا هررا را روی پوستش اسپری کرد. ناگهان حال و هوای او متحول شد. انگار مخالفی از طبیعت به بالین او آمده است. رایحهی تازه و زندهی مرکبات و سبزی توجه همه را به خود جلب میکرد و درست همان چیزی بود که لیلا نیاز داشت تا خود را به یادماندنیترین شخصیت آن شب تبدیل کند.
در دورهمی، دوستانش با تحسین از او میپرسیدند این عطر چیست که همه را جادو کرده است. لیلا با لبخندی زیبا پاسخ داد: کارولینا هررا، نماد شیکی و سبکی.
به همین سادگی، لیلا نه تنها با حضور خود بلکه با رایحهای که انتخاب کرده بود، جادوی کارولینا هررا را نمایان کرد و شبی خاطرهانگیز برای همه ساخت.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب