در یک شب آرام و خنک بهاری، هنگامی که مهتاب ملایم بر روی روستای کوچکی در کنار دریاچه میتابید، زنی به نام آیلین تصمیم گرفت تا از عطر جدیدی که در روز تولدش هدیه گرفته بود، استفاده کند. این عطر نامی غیرمعمول داشت: جوهر بها از برند پرفیومین. همانطور که بطری زیبا و شفاف عطر را در دست گرفت، احساسات عجیبی در وجودش جوانه زد.
با اولین اسپری، رایحه تازه و شفاف ماندارین فضای اتاق را پر کرد. این شروع جادویی، درست مثل اولین برخورد با یک دوست قدیمی بود. کمکم قلب عطر به زندهترین حالت خود رسید. آکوردهای شیرین و لطیف نتهای میانی با لمسهای لطیف از عود و یاسمن در هم آمیخته بودند. این ترکیب از جنس رویا بود و هر بار که آیلین عطر را استشمام میکرد، یادآور گشت و گذارهای بیپایان در دل طبیعت میشد.
پایان این تجربه استثنایی با نتهای پایه شکل گرفت. چوب صندل و وانیل، در کنار بوی چوبهای گرم و دلنشین، حکایت از فصل زمستانی کردند که مشکلات و دغدغهها را آرامش و صلح جایگزین میکردند.
جوهر بها پرفیومین تنها یک عطر نبود. این رایحه به زبانی سخن میگفت که بدون کلمه، داستانهای ناگفتهای از عشق، آرامش و قدرت به ارمغان میآورد. برای آیلین، هر بار استفاده از این عطر به معنای سفری دوباره به خاطرات شیرین و لحظات بینظیری بود که در روزهای خاکستری زندگیشان را روشن میکرد. و او با لبخندی آرام گوشهای از این داستان زیبا را در دل خود نگه میداشت. زیرا جوهر بها پرفیومین، راهی بود به سوی دنیایی متشکل از احساسات ناب و بیپروا.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب