ناموجود
در دل شب، وقتی نسیم خنکی از میان شاخههای درختان عبور میکرد، آنا در تراس زیبای خانهاش ایستاده بود. او همیشه به سرنوشت ایمان داشت؛ زنی قوی و مقتدر که با اعتماد به نفس به زندگی مینگریست. در آن لحظه خاص، او چیزی میخواست که روحش را تقویت کند و او را به افقهای تازه هدایت کند. انتخابش، عطر چیپغ استراتو نوبیل ۱۹۴۲ بود.
این عطر جادویی، با رایحههای سفید گلهای درخشان و نتهای مرکباتی همچون برگاموت و ماندارین، او را به سفری پر از خیالپردازی برد. عطر چیپغ استراتو نوبیل ۱۹۴۲ به او یادآور شد که زیبایی در سبک کلاسیک و طرحهای پودریاش نهفته است. سبک متفاوت زندگی آنا همیشه او را تحت تاثیر قرار میداد.
هنگامی که آنا عطر را روی مچ دستش اسپری کرد، دنیایی پر از جاسمین و رز دمشقی، او را به جایی دورتر برد. او به افق شرقی نگاه میکرد، محصور در عطر دلنشین وانیل و چوب صندل، و سرشار از حس شادمانی و طراوت.
با هر نفس، چیپغ استراتو نوبیل ۱۹۴۲ او را به یک طوفان از جذابیت و کهربا میکشاند. این عطر نمایانگر زنی بود که نه تنها در ظاهر، بلکه در روح خود نیز برازنده و منحصر به فرد بود. او از این عطر الهام میگرفت تا بهترین نسخه از خودش باشد، همچنان که زندگیاش یادآور این حقیقت بود که هیچ چیز به اندازه اعتماد به نفس و انگیزه نمیتواند مسیر را هموار کند.
در این لحظه سرنوشتساز، چیپغ استراتو نوبیل ۱۹۴۲ برای آنا، نه تنها یک عطر، بلکه بیانگر هویتی قوی و زنانه بود که او را بیش از پیش به زیبایی اشراقی نزدیک میکرد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب