ناموجود
آن روز تابستانی، vitrine بوتیک با یک بطری خطخطی چشمم را گرفت. پیراهن راهراه آبی روی زمینه سفید میدرخشید. قلب قرمز کوچکی روی سینه بطری میتپید. دستم بیاختیار جلو رفت. اولین اسپری فضا را عوض کرد. هوای مغازه روشن شد. من لبخند زدم. عطر کلاسیک کاپل ژان پل گوتیه قصه خودش را شروع کرد.
آغازش پرنور و شاد است. شکوفه پرتقال دستم را میگیرد. ترنج میدرخشد. پرتقال ماندارین میخندد. گلابی یک شفافیت آبدار میآورد. رز آرامش میپاشد. بادیان ستارهای یک پیچ تازه و ادویهای اضافه میکند. فضا روشن و تمیز میشود. حس روزهای آفتابی در پوست مینشیند. من قدمهایم را سبکتر میکنم.
دل عطر گرم و زنانه میتپد. یلانگیلانگ و ارکیده میرقصند. زنبق پودری و نرم میشود. مریم نفس عمیق میکشد. زن بودن را تعریف میکند. زنجبیل رگهای تند میآورد. آلو رنگی بنفش به تصویر اضافه میکند. رایحه گلی شرقی اینجا به اوج میرسد. من با هر حرکت دست، آکوردهای سفید گلی را حس میکنم. لطیف و در عین حال پرشور.
پایان، گرم و دلنشین است. وانیل مثل شال نرم دور شانههایم میپیچد. کهربا میدرخشد. چوب صندل تعادل میدهد. دارچین گرما را تیزتر میکند. مُشک رد تمیز و ماندگار میگذارد. ماندگاری خوب است. پخش بو متعادل میماند. نه خفه میکند، نه گم میشود. برای روزهای بهاری و تابستانی عالی است. عصرهای پاییزی هم با آن دل انگیز میشود. در دفتر کار آرام میماند. در قرارهای مهم شخصیت میسازد.
این رایحه برای زنی است که جزئیات را میبیند. ساده میپوشد و دقیق انتخاب میکند. پیراهن سفید، رژ کمرنگ، لبخند مطمئن. من شیشه را میبندم و حس میکنم داستانم کامل شده است. هر بار که آن را میزنم، تصویر همان قلب قرمز جلوی چشمم میآید. عطر کلاسیک کاپل ژان پل گوتیه با یک امضای وانیلی-گلی همراهیام میکند. نه بلند فریاد میزند، نه آرام ناپدید میشود. درست به اندازه است. درست مثل لحظهای که میخواهی در خاطره بمانی.
سایر تلفظها: