ناموجود
در یک روز گرم تابستانی در ساحل، وقتی اولین ردپای خورشید روی شنها نقش بسته بود، ندا جرئت کرد تا چیزی متفاوت را امتحان کند. او در حالی که بطری خوشتراش عطر کلاسیک سامر دو هزار و یازده ژان پل گوتیه را در دستانش نگه داشت، به فکر فرو رفت. عطر زنانهای که وعده بوی گلهای تازه را به همراه داشت.
او فشار کوچکی به افشانه داد و نخستین تجربهاش از عطر کلاسیک سامر دو هزار و یازده ژان پل گوتیه آغاز شد. با اولین نفس، رایحه شکوفههای پرتقال آفریقایی در هوا معلق شد و ندا را به دنیایی از گلها برد. گل رز نیز به آرامی به مسیر خود ادامه داد تا حس لطیف و عاشقانهای را بیافریند.
قلب این عطر، جایی که یاسمن سامباک و یلانگ یلانگ به میان میآید، به او حس شکوه و زنانگی بیشتری میبخشد. این ترکیب گلفام، همچون رازهای پنهان در یک روز تابستانی، ندا را مغلوب خود ساخت.
در نهایت، بوی مُشک و وانیل، با لطافت و دلپذیری به جای ماند و همراه با ندا، حس گرما و شیطنت جوانی را به یادگار گذاشت. عادلیانه نیست اگر بگوییم این عطر نه تنها یادآور تابستان، بلکه تکاملیافته شور و شوقی بود که در جانبخشی به لحظات ساده زندگی نقش داشت.
در حالی که ندا به افق دور مینگریست، لباسها و طرحهای سنتی مائوری که بطری را مزین کرده بودند، او را به سفر فرهنگی و تاریخدارانهای فراخواندند. در آن لحظات، او فهمید که کلاسیک سامر دو هزار و یازده ژان پل گوتیه تنها یک انتخاب بویایی نبود، بلکه پلی بود به سوی تابستانی بیپایان و تجربهای که هرگز فراموش نمیشود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب