ناموجود
در یک صبح زیبا و آفتابی، هنگامی که پرتوهای خورشید به آرامی از لابلای برگهای درختان میگذشتند، جان و مریم در باغی زیبا و سرسبز قدم میزدند. نسیم لطیفی از کنارشان عبور میکرد و با خود عطرهای لطیف و معطر باغ را به ارمغان میآورد. در همین لحظات بود که مریم هدیهای کوچک و زیبا از جیب خود بیرون آورد و با لبخندی به جان گفت: این برای توست.
جان با کنجکاوی جعبه را باز کرد و با دیدن شیشهی عطر کالون آو لاو لو کوونت میزون دو پارفوم ، چشمانش برقی زد. عطر کالون آو لاو لو کوونت میزون دو پارفوم با هماهنگی بینظیری از روایح مرکبات و گلهای سفید به قلب باغ منتقل میشد و با هر اسپری، یادآور لحظاتی پر از عشق و شادی بود. این عطر نه تنها رایحهای دلنشین داشت، بلکه با ترکیب دقیق و هنرمندانهی نتها، هر لحظه احساسی تازه به ارمغان میآورد.
جان کمی از عطر بر روی مچ دستش اسپری کرد. بلافاصله، بوی دلنشین شیرینی و مرکبات به مشامش رسید. او متوجه شد که این عطر میتواند همان حس روشن و سرزندهای که در این باغ احساس میکرد را در هر زمانی و مکانی ارائه دهد. هر بار که این عطر را استفاده میکرد، همان حس تازه و یادآور خاطرات خوش آن روز در باغ برایش زنده میشد.
این عطر تنها هدیۀ مریم به جان بود، بلکه هدیۀ طبیعت به هر کسی بود که به دنبال رایحهای بینظیر و ماندگار میگشت. این عطر برای هر دو جنس زن و مرد طراحی شده بود و به خوبی میتوانست حس مشترک عشق و دوستی را در دلها زنده کند. جان و مریم با لبخند به راهشان ادامه دادند و لحظات زیبای دیگری را با عطر و عشق تجربه کردند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب