ناموجود
در شبی خنک و آرام، وقتی نسیمی ملایم از میان کوچههای شهر عبور میکند، حس کنجکاوی مریم برانگیخته شد. او برای اولین بار تصمیم گرفت به دنیای شگفتانگیز عطرها وارد شود و از عطر کولونیا شماره هفتاد و هفت ماوزان، رایحهای که همیشه دربارهاش شنیده بود، بازدید کند.
با ورود به فروشگاه عطر، رنگهای درخشان و بطریهای مجلل او را فرا گرفتند. اما در میان آن همه جذابیت، چیزی که مریم را به خود جذب کرد، کولونیا شماره هفتاد و هفت ماوزان بود. ادغامی از آروماتیک و طراوت اسپایسی که نام آن نوید یک تجربه حسی بینظیر را میداد.
نسخهای از این عطر با اولین اسپری، با ترکیبی از گالبانوم دلنشین و ترنج فریبنده، او را در آغوش گرفت. رایحه تازگی از برگهای جونیپر و نعنا از هم گشود و مریم را به باغی سردرگم و خیالانگیز برد. انگار همه چیز در اطرافش جادویی بود.
قلب این عطر با ورود به بخش میانی، با ترکیبی منحصر به فرد از اسطوخودوس، گل شمعدانی، گشنیز و سیب جلوهای متمایز یافته بود. او حس میکرد در میان باغی از گلهای شکوفه و میوههای تازه است. این رایحهها همچون نتهای دلنشین موسیقی، تلفیق میشدند و فضایی آرام و دلپذیر ایجاد میکردند.
پایان سفر او با کولونیا شماره هفتاد و هفت ماوزان به گرمای چوب صندل و چوب سدار، که با خیال کهربا و خزه طبیعت مخلوط شده بودند، رسیده بود. این ترکیب او را به جهانی از آرامش و سکون هدایت کرد، جایی که حس میکرد در آغوش طبیعت گرم و پایدار است.
مریم با لبخندی رضایتبخش فروشگاه را ترک کرد. او به خوبی میدانست که کولونیا شماره هفتاد و هفت ماوزان چیزی نیست که تنها یک بار تجربه شود؛ این عطر، همراهی بود برای هر روز و هر لحظه از زندگیاش. برای او، این عطر بیپایان، داستانی بود که هر بار با بازگشت به آن، صفحهای جدید باز میشد.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف