ناموجود
در یک روز آفتابی بهاری، خانمی که نامش سارا بود، تصمیم گرفت برای تجربهای تازه به یک فروشگاه عطر معروف در شهر برود. او به دنبال عطری میگشت که روحش را نوازش دهد و او را به سرزمینهای ناشناخته ببرد. وقتی وارد فروشگاه شد، حسی از آرامش و رمزآلودی او را فرا گرفت. در میان قفسهها چشمانش به عطر کاستس دو کاستس افتاد. چیزی در آن بطری مشکیاش، که همچون جواهری زیبا و مخفی بود، او را به خود جذب کرد.
عطر کاستس دو کاستس، با ترکیبی از رایحههای گلفام و خاص، داستانی از سفر به باغهای رز ترکیه و گلهای پرتقال تونس را در خود پنهان کرده بود. سارا عطر را به پوستش پاشید و بلافاصله حس گرمای مطبوعی از دارچین و تنهایی چوبی، همراه با شیرینی وانیل او را در بر گرفت. رایحهای از گلهای سفید و ادویههای گرم، همچون فرشی نامرئی، او را به سرزمینهای دوردست میبرد.
اولیویا جیاکوبتی، هنرمند عطرساز، با دقت و مهارت خاصی این عطر را به زندگی آورده بود. هر نت، هماهنگی بینظیری از عناصر طبیعی و ادویههای مختلف بود که با هم داستانی از دنیاهای ناشناخته را بازگو میکردند. عطر کاستس دو کاستس، هم برای خانمها و هم برای آقایان طراحی شده بود و به راحتی میتوانست با هر شخصی و هر موقعیتی هماهنگ شود.
سارا با لبخندی به سوی فروشنده برگشت و گفت: این همان چیزی است که دنبالش بودم. او میدانست که این عطر میتواند لحظات خاص زندگی او را جاودانه کند. کاستس دو کاستس نهتنها یک عطر، بلکه تجربهای از کشف و سفر به دنیای رایحهها بود که هر بار استفاده از آن، تازه و پویا به نظر میرسید.
او با بطری عطر در دست، از فروشگاه خارج شد و احساس میکرد که رایحهی این عطر، به او اعتماد به نفسی دوباره بخشیده است. کاستس دو کاستس، همان عطری بود که به او زندگی میبخشید و هر لحظهاش را پر از شگفتی میکرد.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی