ناموجود
داستان ما در مورد مردی به نام آرش است. او در یکی از خیابانهای شلوغ تهران قدم میزد، و به دنبال عطری بود که بتواند شخصیت او را تکمیل کند. در حالی که به ویترین مغازهها نگاه میکرد، ناگهان با عطر کورِیج آنتونی لاجستیکز روبهرو شد. برند معروفی که همیشه توجه او را جلب میکرد.
آرش به یاد آورد که عطر کورِیج آنتونی لاجستیکز در سال 2005 وارد بازار شد و از آن پس محبوبیت زیادی پیدا کرد. این عطر مردانه با گروه بویایی مرکباتی آروماتیک، ترکیبی از نظرها را به خود جلب میکند. او تصمیم گرفت وارد فروشگاه شود و این عطر را بررسی کند.
هنگامی که شیشه عطر را برداشت، اولین چیزی که حس کرد طراوت و شادابی رایحه مرکباتی و گریپفروت بود. پس از لحظاتی، بوی ملایم اسطوخودوس و زنجبیل به همراه رُزماری و سدار به مشامش رسید. این ترکیب میانی حس تازگی و اطمینان به او میداد. آرش تصمیم گرفت روزی خاطرهانگیز با این عطر را تجربه کند.
پایه گرم عطر از چوب صندل، بخور و کهربا، حس قدرت و اعتماد بنفس را به ارمغان میآورد. آرش این ویژگیها را در عطر جستجو میکرد و این انتخاب برای او مناسب بود. او به فروشنده نگاه کرد و لبخند زد؛ میدانست که عصارهای از طبیعت و انرژی را در دست دارد.
آرش پس از خرید، در خیابان قدم میزد. هر نسیم کوچکی که از کنارش عبور میکرد، بوی عطر کورِیج آنتونی لاجستیکز را در هوا پخش میکرد و باعث میشد که مردم به او توجه کنند. او احساس کرد که این عطر، وی را به یک شخصیت جذاب و خاص تبدیل کرده است. نفس عمیقی کشید و به سوی ماجراجوییهای جدید در زندگیاش رفت. آرش فهمید که عطر میتواند داستانی از زندگی باشد که با هر بار استفاده، فصل جدیدی را باز میکند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب