ناموجود
در یک بعدازظهر بهاری، در کوچهپسکوچههای قدیمی پاریس قدم میزدم. بوی گلهای تازه و خیابانهای خیس از باران، لحظاتی دلانگیز را به تصویر میکشید. در همین حین، نگاهم به مغازهای کوچک و نقلی جلب شد که با نورهای رنگی تزئین شده بود. اینجا جایی بود که عطرهای نایاب و بیهمتا را به نمایش میگذاشتند.
داخل فروشگاه، یک عطر خاص به نام عطر کوتور تیوبروز ورساچه نظرم را جلب کرد. نه تنها به خاطر شیشهاش که با نقشهای یونانی و چرم لطیف آبی رنگ تزئین شده بود بلکه به خاطر خود عطر. وقتی نزدیکتر شدم، پیشخدمتی با لبخندی گرم به من نزدیک شد و نسخهای کوچک از این عطر را به دستم داد. بویی از گل مریم سفید و بادام به مشامم رسید که با یک لایه شیرین و مشکی پوشانده شده بود.
عطر کوتور تیوبروز ورساچه به دست استاد عطاری همچون Aurélien Guichard ساخته شده بود. او توانسته بود با استفاده از گل مریم، بادام و امبروکسان یک ترکیب جادویی و لطیف خلق کند. در این لحظه، احساس میکردم که این عطر تمامی جاذبههای یک زن پیچیده و دلربا را در خود جای داده است. با هر بار نفس کشیدن، لایههای مختلفی از آن ظاهر میشد که از شیرینی ابتدایی تا پایانِ مشکی و گرم پیش میرفت.
نسیم خنک بهاری با بوی این عطر دست در دست به پرواز درآمد و هر بار که چشمانم را میبستم، خود را در دنیایی از لوکس و ظرافت مییافتم. این جادوی عطر کوتور تیوبروز ورساچه بود که هر کسی را به دنیای دیگری میبرد؛ دنیایی که با هر ذرهاش احساس ویژهای به انسان میبخشید.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب