ناموجود
در یکی از شبهای زیبای تابستان ۲۰۱۶، خیابانهای شهر همراه با صدای پرندگان شب آواز میخواندند. فریبا بعد از یک روز طولانی و داغ، به خانه بازگشت و نگاهی به بستهبندی جدید عطرش انداخت. او میدانست که از جعبهی ظریف و شیک ویکتوریا سیکرت به نام عطر کراش، قرار است تجربهای جدید و خیرهکننده بهدست آورد.
عطر کراش ویکتوریا سیکرت، با رنگهای صورتی و طراحی جذاب، در دست فریبا میدرخشید. او به آرامی درب شیشه را باز کرد. بویی لطیف و تازه که بلافاصله فضای اتاق را پُر کرد، همانند نسیمی نرم که باغ گلها را مینوازد.
در لحظهای که این عطر با مچ دستانش تماس پیدا کرد، حس اولین دیدار با زیبایی خیرهکنندهی طبیعت به او دست داد. رایحهای از گلهای تازه و نتهای تند و شیرین، تمام احساساتش را بیدار کرد. این عطر، گویی بازیگر نقش اول یک داستان رمانتیک بود که فریبا را به دنیای دیگری میبرد.
ادکلن کراش ویکتوریا سیکرت با ترکیب خاصی از گلهای خزانهوجود، او را به حالت انفجار شور و هیجان برد. این عطر با رایحهی فلفل صورتی و گلهای باشکوهی چون صد تومانی و گلهای آشوکا همراه بود. هر بار که او شیشه عطر را بر دستانش میپاشید، گویی وارد باغی از گلهای کمیاب در دل جنگلهای بارانی میشد.
آن شب، فریبا تصمیم گرفت این عطر را به تمام خاطراتش پیوند بزند. هر باری که در آینده از این عطر استفاده کند، به یاد آن لحظههای شگفتانگیز و پر از احساسات ناب بازمیگردد. عطر کراش ویکتوریا سیکرت، برای او نهتنها یک شاخصه زیبایی بود بلکه پلی به دنیای خیالانگیز و فراموشنشدنی از عطر و احساسات.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب