ناموجود
در یک روز خنک پاییزی، امیر وارد فروشگاه عطر شد. همیشه به دنبال رایحهای بود که به شخصیتش همخوانی داشته باشد. عطرهای مختلف را نگه میداشت اما هیچکدام او را جذب نمیکردند. ناگهان یک شیشه براق و ساده که روی آن نام الرحاب حک شده بود، نظرش را جلب کرد. این عطر چیزی متفاوت داشت. کریستالاین فور من نوشته شده بود.
امیر شیشه را برداشت و با کنجکاوی برچسب را خواند. یک عطر مردانه از مجموعهای با نام French Style. چیزی در سادگی طراحی آن عطر او را بیصبر کرد تا رایحهاش را بشناسد.
او شیشه را باز کرد و با اولین اسپری، حس تازگی و طراوت تمام فضای اطرافش را پر کرد. امیر لحظهای چشمانش را بست و خود را در میان باغهای سرسبز و هوای خنک و معطر تصور کرد. عطر کریستالاین فور من الرحاب، نه تنها رایحهای ماندگار داشت، بلکه حس آرامش و اعتماد به نفس را به او میداد.
او تصمیم گرفت که این عطر، همراه همیشگیاش باشد. در ذهنش تصور کرد که چگونه در ملاقاتهای کاری و یا شبهای بیرونی با دوستانش، این رایحه گواه سلیقهای بهترین خواهد بود. اینکه چگونه عطر کریستالاین فور من الرحاب میتواند در حفظ خاطرات و لحظات خاص، نقشی مهم ایفا کند.
امیر به سمت صندوق رفت. در حالی که لبخندی از رضایت بر چهرهاش نقش بسته بود، شیشه عطر را خریداری کرد. او میدانست این انتخاب، نه تنها یک عطر، بلکه بخشی از هویت او خواهد بود و هر بار که از این رایحه استفاده کند، خاطره آن لحظهی پاییزی برایش زنده میشود. عطر کریستالاین فور من الرحاب، او را به مردی جدید و با اعتماد به نفس تبدیل کرده بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب