ناموجود
داستان از آنجا شروع میشود که نسیمی خنک از رایحههای گرمسیری و میوهای به سمت او میوزید. او پشت میز آرایش خود نشسته بود و بطور اتفاقی به عطر کویده سه بیم بژینیو اوبوتیکاریو که روی میز قرار داشت، نگریست. رایحهای که اولین بار نظرش را جلب کرده بود، ترکیبی از میوههای استوایی و چوب صندل بود که در هوای اتاق پراکنده شده بود.
این عطر، همدم روزهای زیبای او بود که هر روز با رایحه خوش و ملایم آن آغاز میشد و به او انرژی و اعتماد به نفس میداد. وقتی در بطری زیبا را باز میکرد، بلافاصله با انفجاری از میوههای گرمسیری و نتهای آلو و فلفل سیاه مواجه میشد. انگار دنیایی از عطرهای بینظیر در همان لحظه آزاد میشد.
نتهای میانی این عطر، جادوی گلهای یاسمین و زنبق را در خود داشتند. هرگاه این بوها در فضای اطرافش شناور میشدند، حسی شبیه به قدم زدن در باغی پرگل در او ایجاد میکردند. در پس زمینهای از یادداشتهای سبز، رایحهای تازه و آرامشبخش به مشام میرسید که تجربهای متفاوت از عطر کویده سه بیم بژینیو اوبوتیکاریو را رقم میزد.
عطر به یاد ماندنی اوبوتیکاریو با پایهای از وانیل، عنبر و مشک، به همراه نتهای چوب صندل و سرو، پایداری طولانیمدتی را به ارمغان میآورد. این نتهای پایه با ترکیبی از اوکموس، حسی از زمین را به او هدیه میدادند که هر جا میرفت، همراه او بود.
هر بار که این عطر را میزد، حس میکرد که به دنیایی از لطافت و زیبایی پا میگذارد؛ دنیایی که بوی آن با هر نفسی که میکشید، جانی تازه به او میبخشید. عطر کویده سه بیم بژینیو اوبوتیکاریو همراهی بینظیر بود که نه تنها بوی خوشایندی داشت، بلکه داستانی جذاب از گلها و چوبها را در خود نهان کرده بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب