ناموجود
شب آرامی بود و نسیم ملایمی از میان باغچهی کوچک خانه، عطری دلنشین را با خود به همراه میآورد. زندگی نسرین طی روزهای اخیر دچار تغییری بزرگ شده بود. همه جا عطر دار الحنین ارد الزعفران پیچیده بود و همین عطر بود که او را همواره یاد اتفاقات زیبا میانداخت.
عطر دار الحنین ارد الزعفران یکی از رازهای بزرگ نسرین بود که به هر کجا میرفت، او را خاص و متمایز میکرد. این بوی مسحورکننده را از کجا آورده بود؟ به گونهای که هر بار در جمعی حاضر میشد، همه جا پر میشد از گفتوگوهایی در مورد این رایحهی خاص. بویی از گروه عطرهای شرقی-گلی که هر زنی آرزوی داشتنش را داشت.
جوی ملایم از رایحههای میوهای تازه و براق، با شیرینی خاصی ترکیب شده و در دل گلهای مختلف نهفته شده بود. ارد الزعفران بهخوبی توانسته بود با ارائه این عطر، مفهومی جدید از زیبایی زنی معاصر و مدرن را به تصویر بکشد. هر قطره از دار الحنین نشان از دقت در جزئیات و هنریست که در عصر حاضر کمیاب است.
نسرین وقتی دار الحنین را بر پوستش اسپری میکرد، احساس میکرد شخصیت و اعتمادبهنفس او به اوج رسیده. همان بویی که در هوا پخش میشد و هر بار خاطراتی شیرین و فراموشنشدنی را برای او زنده میکرد. این عطر میوهای و گلی، نقشی از هنر عطرسازی شرقی بود که زنی به مانند نسرین را هر روز جذابتر و درخشانتر میکرد.
داستان دار الحنین، داستان عاشقانهای بود که نسرین هر روز آن را با بویش تجربه میکرد. عطر دار الحنین ارد الزعفران برای او تنها یک عطر نبود؛ بلکه پلی به خاطرات خوش و زندگیای پر از عشق و لبخند بود. هنگامی که بوی این عطر به مشامش میرسید، احساس میکرد بالهایش باز شده و میتواند در دنیایی پر از راز و زیبایی پرواز کند.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب