داستان از یک روز تابستانی در یکی از خیابانهای شلوغ شهر آغاز میشود. ناهید، زنی با سلیقه و روحی جوان، در حال گشت زدن در بازارچهای پر از رنگ و بو است. او با دقت و علاقه از کنار هر دکه عبور میکند. تا زمانی که به غرفهای پر از شیشههای بلورین و براق میرسد. نگاهش روی شیشهای خاص با طراحی منحصربهفرد مجسمهوار متوقف میشود. نام عطر دالیفلور سالوادور دالی با زرق و برق خاصی روی آن میدرخشد.
با دستی لرزان، در شیشه را باز کرده و بوی خوشگل عطر دالیفلور سالوادور دالی به او هجوم میآورد. ابتدا لیمو و نارنگی، با ترکیبی از گریپفروت و برگ بنفشه، او را در دنیایی از تازگی و نشاط غرق میکند. قلب این عطر با ضربآهنگی آرام، گل سرخ ترکی، یاسمن مصری و زنبق دره را به آغوش میکشد. ناهید حس میکند که در باغی از گلهای دلنشین قدم میزند.
هر لحظه که میگذرد، نتهای پایهای از مشک، چوب صندل و وانیل بوربون گرم او را در بر میگیرد. این ترکیب بینظیر از پیچیدگی و عمق، یادآور زنی حسی و مستقل و لطافت زنانهی مدرن است که سالهاست نقاش معروف، سالوادور دالی، در اثر هنریاش تجسم کرده است. براستی، جعبه عطر با رنگهای زرد و صورتی شادی و شعف جوانی را تداعی میکند.
ناهید از اینکه توانست چنین عطری را از دنیای هنری پیدا کند به وجد میآید. با دستهایی مطمئن شیشه عطر دالیفلور سالوادور دالی را در خریدهایش قرار داده و لبخندی از رضایت بر لبانش نقش میبندد. این عطر جادویی طراوت و انرژی تابستانی را به او هدیه میدهد و خاطرهای از یک تجربه بینظیر را در ذهنش میسازد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب