روزی در یک شهر کوچک فرانسوی، در محلهای با کوچههای باریک و سنگفرشهای قدیمی، مغازهای کوچک به نام عطر دو تو کور فراگونارد وجود داشت. این مغازه قدیمی، با در و پنجرههای چوبی و تابلو سردری با خطی زیبا، قلب کاربران را تسخیر میکرد.
یک روز، زنی جوان به نام سارا وارد این مغازه شد. سارا به دنبال عطری متفاوت بود، عطری که خودش را به او بازگو کند و قصهای عاشقانه از گلهای سفید و مشک اسپری کند. وقتی به عطر دو تو کور فراگونارد رسید، احساس کرد که بالاخره چیزی که در جستجویش بود را یافته است.
روی میز چوبی کوچک، بطریهای شیشهای با طراحی کلاسیک قرار داشتند و هر یک داستانی منحصر به فرد داشتند. سارا بطری عطر دو تو کور فراگونارد را برداشت. به آرامی درب آن را باز کرد و اولین پاف از عطر روی مچ دستش نشست. بوی گلهای سفید و رایحه مشکی دلنشین، همچون نسیمی لطیف، فضای اطراف را پر کرد و او را به جهانی از احساسات ناب و و خالص برد.
با هر نفس، سارا عطر و رایحههای عمیق و جاندار آن را درک میکرد. این عطر، نه تنها ترکیبی از گلهای سفید بلکه همراه با نُتهای مشکی و لمس حیوانی از زندگی و جسارت بود. سارا با هر بار استفاده احساس می کرد که به بخشی از تاریخچهای بلند ارتباط یافته است. گویی هر بار که از این عطر استفاده میکرد، قصهای جدید، احساسی تازه و خاطرهای بینظیر در ذهنش شکل میگرفت.
نهایتاً سارا تصمیم گرفت تا این عطر را به عنوان یادگاری خاص از این روز زیبا و از سفر خود به این دنیای عجیب و دلنشین با خود ببرد. او میدانست که عطر دو تو کور فراگونارد تنها یک عطر نیست، بلکه پلی بود به دنیایی از زیبایی و احساسات ناب.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی