ناموجود
در شهر شلوغ تهران، جایی که روزها از هم رانده و شبها چنان آرام نفس میکشند که انگار هرگز تمام نخواهند شد، محمد به دنبال عطری بود که او را به دنیایی دیگر ببرد. او به مغازهای کوچک و قدیمی در قلب بازار بزرگ مراجعه کرد. فروشنده، مردی مسن و خوش برخورد، به او عطر دلتا ترا کازمتیکوس را معرفی کرد.
محمد به آرامی درب بطری را گشود و عطر را امتحان کرد. بویی بینظیر از گل محمدی میآمد، و تندی فلفل سیاه، مثل نسیمی خنک و دلپذیر در فضا پخش میشد. حس متفاوتی در او جاری شد؛ انگار در باغی از گلهای ترک و بلغار قدم میزد. با هر دفعه که نفس عمیقی میکشید، رایحه گرم و اسپایسی دلتا ترا کازمتیکوس بیشتر در وجودش نفوذ میکرد.
محمد با خود فکر کرد: «این همان عطری است که همیشه به دنبالش بودم.» ترکیبی از کهربا و چوب صندل در انتها، همچون خاطراتی کهنه اما لذتبخش، در او باقی ماند. این بو، یادآور ماجراجوییهای گذشتهاش و لحظات به یاد ماندنی بود.
او عطر را خرید و با خود گفت: «حالا هر بار که این عطر را میزنم، به بخشی از خودم بازمیگردم که شاید دیگر نباشد، اما همیشه برقرار است.» عطر دلتا ترا کازمتیکوس، پلی میان حال و گذشته، و راهی تازه برای آغاز ماجراهای جدید او شد. این عطر همچون راز پنهانی بود که هر بار با استفاده از آن فاش میشد و به محمد خاطرهسازی میکرد.
هر قدمی که برمیداشت، با رایحهای منحصر به فرد از قهوه و بخور، داستان خودش را مینوشت. عطر دلتا ترا کازمتیکوس، نه تنها عطری برای مردان بود، بلکه سفری به درون خود، به دنیایی که حسها و خاطرات در هم تنیده میشوند.
سایر تلفظها: دلتا ترا کازمتیکوس, دلتا تِرا کوسمِتیکوس, دلتا تِرا کازمِتیکوس, دلتا تهرا کازمِتیکوس, دلتا تِرا کوزمِتیکوس, دلتا ثِرا کازمِتیکوس, دلتا ثِرا کوسمِتیکوس, دلتا ثِرا کوزمِتیکوس, دلتا تِرا کاسمتیکوس, دلتا ترا کوزمتیکوس, دلتا تِرا کازمِتیکوز, دلتا تِرا کوسمتیکوز, دلتا تِرا کوزمتیکوز, دِلتا ترا کازمتیکوس, دِلتا تِرا کوسمِتیکوس, دِلتا تِرا کازمِتیکوس, دِلتا تهرا کازمِتیکوس, دِلتا تِرا کوزمِتیکوس, دِلتا ثِرا کازمِتیکوس, دِلتا ثِرا کوسمِتیکوس, دِلتا ثِرا کوزمِتیکوس, دِلتا تِرا کاسمتیکوس, دِلتا ترا کوزمتیکوس, دِلتا تِرا کازمِتیکوز, دِلتا تِرا کوسمتیکوز, دِلتا تِرا کوزمتیکوز, دِلتَه ترا کازمتیکوس, دِلتَه تِرا کوسمِتیکوس, دِلتَه تِرا کازمِتیکوس, دِلتَه تهرا کازمِتیکوس, دِلتَه تِرا کوزمِتیکوس, دِلتَه ثِرا کازمِتیکوس, دِلتَه ثِرا کوسمِتیکوس, دِلتَه ثِرا کوزمِتیکوس, دِلتَه تِرا کاسمتیکوس, دِلتَه ترا کوزمتیکوس, دِلتَه تِرا کازمِتیکوز, دِلتَه تِرا کوسمتیکوز, دِلتَه تِرا کوزمتیکوز, دِلته ترا کازمتیکوس, دِلته تِرا کوسمِتیکوس, دِلته تِرا کازمِتیکوس, دِلته تهرا کازمِتیکوس, دِلته تِرا کوزمِتیکوس, دِلته ثِرا کازمِتیکوس, دِلته ثِرا کوسمِتیکوس, دِلته ثِرا کوزمِتیکوس, دِلته تِرا کاسمتیکوس, دِلته ترا کوزمتیکوس, دِلته تِرا کازمِتیکوز, دِلته تِرا کوسمتیکوز, دِلته تِرا کوزمتیکوز, دَلتا ترا کازمتیکوس, دَلتا تِرا کوسمِتیکوس, دَلتا تِرا کازمِتیکوس, دَلتا تهرا کازمِتیکوس, دَلتا تِرا کوزمِتیکوس, دَلتا ثِرا کازمِتیکوس, دَلتا ثِرا کوسمِتیکوس, دَلتا ثِرا کوزمِتیکوس, دَلتا تِرا کاسمتیکوس, دَلتا ترا کوزمتیکوس, دَلتا تِرا کازمِتیکوز, دَلتا تِرا کوسمتیکوز, دَلتا تِرا کوزمتیکوز, دَلتَه ترا کازمتیکوس, دَلتَه تِرا کوسمِتیکوس, دَلتَه تِرا کازمِتیکوس, دَلتَه تهرا کازمِتیکوس, دَلتَه تِرا کوزمِتیکوس, دَلتَه ثِرا کازمِتیکوس, دَلتَه ثِرا کوسمِتیکوس, دَلتَه ثِرا کوزمِتیکوس, دَلتَه تِرا کاسمتیکوس, دَلتَه ترا کوزمتیکوس, دَلتَه تِرا کازمِتیکوز, دَلتَه تِرا کوسمتیکوز, دَلتَه تِرا کوزمتیکوز, دَلته ترا کازمتیکوس, دَلته تِرا کوسمِتیکوس, دَلته تِرا کازمِتیکوس, دَلته تهرا کازمِتیکوس, دَلته تِرا کوزمِتیکوس, دَلته ثِرا کازمِتیکوس, دَلته ثِرا کوسمِتیکوس, دَلته ثِرا کوزمِتیکوس, دَلته تِرا کاسمتیکوس, دَلته ترا کوزمتیکوس, دَلته تِرا کازمِتیکوز, دَلته تِرا کوسمتیکوز, دَلته تِرا کوزمتیکوز
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی