ناموجود
شبی آرام و دلانگیز بود و مهتاب با نور نقرهایش روی خیابانهای شهر میتابید. سارا در حال آماده شدن برای میهمانی دوستانهای بود که قرار بود در یکی از کافههای دنج شهر برگزار شود. او تصمیم گرفت تا با انتخاب عطری که روحیهاش را شادابتر کند، این دیدار را خاصتر و متفاوتتر سازد.
همانطور که به کلکسیون عطرهایش نگاه میکرد، چشمش به عطر دِوِل وومَن کلیف ریچارد افتاد. این عطر با نتهای آغازین ترنج و گریپفروت، طراوتی خاص به او میبخشید که حس تازگی را به ارمغان میآورد. اما این تنها آغاز جذابیتهای این عطر بود.
با چند پاف از عطر دِوِل وومَن کلیف ریچارد، سارا به دنیای لطیف و اغواکننده این عطر پا گذاشت. قلب این عطر با ترکیب گل رز و انگور سیاه، حس زنانگی و شورانگیزی خاصی به او میبخشید. این لایه از عطر به آرامی او را به دنیای رویایی خود میبرد؛ انگار در باغی از گلهای زیبا قدم میزند.
اما این پایان داستان نبود. رایحههای پایه این عطر متشکل از مشک، وانیل مدیترانهای، چوب صندل و سرو ویرجینیا، او را در هالهای از گرما و آرامش محصور کرد. هر لحظه که از شب میگذشت، عطر دِوِل وومَن بر روی پوست سارا جا خوش کرده و برایش خاطرهسازی میکرد.
در میهمانی، هنگامی که دوستان سارا از او درباره عطرش میپرسیدند، او با لبخندی گرم و نگاه معنیدار میگفت: این عطر حاصل داستانی ازیو شاهکار سال ۱۹۷۶ است. عطر دِوِل وومَن کلیف ریچارد که همچون ترانهای جاودانه و پر احساس در کنار من است.
این شب با رایحهای از جنس خاطره ماندگار شد و سارا میدانست که هر بار که این عطر را به خود بزند، به دنیای آن شب بازخواهد گشت.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی