در یک بعدازظهر پاییزی، نازنین در حال قدم زدن در خیابانهای پاریس بود. نسیم ملایمی که برگهای زرد را با خود میبرد، فضای رمانتیکی ایجاد کرده بود. همانطور که از پنجره فروشگاههای شیک عبور میکرد، عطری آشنا او را به سمت خود کشاند. بوی عطر دیاوولو آنتونیو باندراس از فروشگاه عطر پراکنده بود و او را به دنیایی جدید دعوت میکرد.
دیاوولو آنتونیو باندراس نماد جذابیت و خاص بودن بود. این عطر خاص از ترکیب نتهای سبز برگها، پرتقال ماندارین و برگهای بنفشه آغاز میشد. این شروع شگفتانگیز، خاطرهای فراموشنشدنی از روزهای شیرین و با طراوت را برای نازنین زنده کرد.
قدم به قدم که وارد فروشگاه شد، در میان رایحههای دلنشین، نتهای میانی دارچین، یاس و گل رز به استقبالش آمدند. این ترکیبات گرم و خوشبو، او را به دنیایی پر از لطافت و زیبایی میبردند. هر لحظهای که بیشتر در این دنیای عطری غرق میشد، بیشتر متوجه میشد که دیاوولو آنتونیو باندراس چه حس زنانه و دلانگیزی به او میبخشد.
در نهایت، نتهای پایه چوب صندل، خزه و وانیل طبیعی، دوام و پایداری این عطر را تضمین کردند. این ترکیبات حس آرامش و گرمایی بینظیر را به نازنین منتقل میکردند. او با این عطر احساس اطمینان و شادی میکرد، انگار که راز خاصی را با خود حمل میکند.
هر بار که نازنین این عطر را میزد، خاطره آن بعدازظهر خاص دوباره زنده میشد. دیاوولو آنتونیو باندراس برای او تنها یک عطر نبود؛ بلکه داستانی از عشق و زیبایی بود که هر روز در حال بازنویسی بود. خانواده و دوستانش همیشه از حضور او با این رایحه خیره کننده شگفتزده میشدند و او احساس میکرد که بهترین نسخه از خود را به نمایش گذاشته است.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب