ناموجود
در یک شب زیبا بهاری، سارا به هتل مجللی در دل شهر رسید. او قرار ملاقات مهمی داشت و میخواست طوری ظاهر شود که هرگز فراموش نشود. برای این کار به سراغ عطر محبوبش رفت: عطر دیآولو پر دونا آنتونیو باندراس. این عطر خاصیتی داشت که هر بار از آن استفاده میکرد، موجی از اعتماد به نفس به او بخشیده میشد.
با اولین اسپری، رایحهی تند و دلنشین چای سبز و برگهای سبز تازه در هوا پیچید. گریپفروت همچون جرقهای از تازگی وارد صحنه شد. با هر لحظه که میگذشت، نتهای میانی به آرامی آشکار شدند. شیرینی شهد شلیل و لطافت زیبای رز هیپ، ترکیبی هماهنگ و دوستداشتنی به وجود آوردند. انگار رایحهی بنفشههای خنک در باغ بهاری جاری شده بود.
سارا احساس کرد که تمام توجهها به سمت او جلب شده است. اما این تنها ابتدای جادوی عطر دیآولو پر دونا آنتونیو باندراس بود. با گذشت زمان، آخرین نتها ظاهر شدند؛ چوب صندل گرم و آلوهای رسیده بههمراه مشک نرم، پایهای دلپذیر و ماندگار ایجاد کردند. یک هماهنگی کامل و بینقص از رایحههای میوهای و چوبی که بینهایت دلربا و فریبنده بود.
سارا این عطر را همواره بهخاطر حس شگفتانگیزی که به او میبخشید، انتخاب میکرد. عطر دیآولو پر دونا آنتونیو باندراس یادآور لحظاتی خاص و فراموشنشدنی برای او بود. در آن شب خاص، سارا نهتنها موفق به برقراری ارتباطی معنادار شد، بلکه با عطری که بوی خوشش همچون یک امضا همراهش بود، تصویری ماندگار از خود به جای گذاشت.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب