ناموجود
نسیم خنکی از غروب تابستان در شهر پیچیده بود و خیابانها مملو از آدمهای پرانرژی بود. در میان این شلوغی، آرش با شور و هیجان به سمت یک فروشگاه عطر قدم برمیداشت. او از دوستداران عطرهای جذاب و خاص بود و این بار تصمیم گرفته بود عطر جدیدی به مجموعهاش اضافه کند.
این بار گزینهاش عطر دیابولو سو سکسی آنتونیو باندراس بود. عطری که با نام و شهرتش بسیاری را به خود جذب کرده بود. آرش با شنیدن توصیفات این عطر و مکاتبات آنلاین با طرفدارانش، کنجکاو شده بود که خود تجربهای از این عطر دلنشین کسب کند.
وقتی وارد فروشگاه شد، دقیقاً به سمت قفسهای رفت که عطر دیابولو سو سکسی آنتونیو باندراس در آن جای گرفته بود. شیشهای با طراحی شیک و جذاب، آماده بود تا داستانی جدید برای آرش به ارمغان بیاورد. نتهای آغازین این عطر شامل ترنج، پرتقال ماندارین و رایحههای سبز بودند. این ترکیب ابتدا به آرش حسی از تازگی و انرژی بخشید.
پس از مدتی، نتهای میانی دارچین و ژرانیوم نمایان شدند. رایحهای گرم و دلنشین که تصویر قدم زدن در یک باغ تند و تیز در پاییز را در ذهن آرش زنده کرد. اما جذابترین بخش این داستان، نتهای پایانی بود. چوب صندل، مشک و نعناع هندی در پسزمینهای آرام و باشکوه حضور داشتند و حسی از اعتماد و آرامش به آرش میدادند.
او با لبخندی روی لبهایش عطر را خرید و با قدمهایی آرام از فروشگاه خارج شد. میدانست که عطر دیابولو سو سکسی آنتونیو باندراس نه تنها یک تجربه بویایی بینظیر است، بلکه داستانی از شخصیت و جذابیت مردانه است که در هر لحظهای از روز میتواند همراه او باشد. تجربهای که هر بار، خاطره و حیاتی تازه به زندگی او میبخشد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب