ناموجود
در یک روز بارانی بهاری، وقتی که زندگی با عطر خاک تازه به مشام میرسید، امیر تصمیم گرفت به کاوشی نو قدم گذارد. او مدتها بود که به دنبال عطری میگشت که نه تنها بوی خوشی داشته باشد، بلکه داستانی از زیبایی و پیچیدگی را با خود حمل کند. فضا با قطرات باران هارمونی داشت و او را به سوی یک بوتیک عطر خاص هدایت کرد.
درون بوتیک، عطرهای گوناگون رقابت کردند تا توجه او را جلب کنند. اما چیزی او را به سوی شیشهای خاص کشاند: عطر دیوان بلند عود. طراحان این عطر هنر خود را در قالب یک اثر فوقالعاده پیادهسازی کرده بودند. نام آن به راحتی بر زبان جاری شد و او را کنجکاو کرد. امیر تصمیم گرفت عطر را امتحان کند.
بعد از اولین اسپری، او تحت تاثیر نتهای آغازین پر از ترنج و زعفران قرار گرفت، که با شیرینی عسل و نرمی گل شمعدانی توازنی دلنشین به وجود آوردند. احساسی از آرامش و سرزندگی مثل بادی خنک او را نوازش کرد.
پس از مدتی، نتهای میانی خود را نمایان کردند و رایحهای از نعناع هندی و گل رز به همراه چوب گایاک و ادویههای گرمی که حواس را به چالش میکشیدند، محیط را پر کردند. این ترکیب او را به سرزمینی ماورایی برد که در آن میتوانست انبوهی از احساسات را تجربه کند.
اما این پایان راه نبود. نتهای پایه با کهربا، عود و مشک، رایحهای عمیق و غنی را شکل دادند که ماندگاری بالایی داشت. یک بوی حیوانی نیز حس شد، که به عطر دیوان بلند عود جاذبهای خاص بخشید. امیر میدانست که این عطر برای اوست؛ عطری که همزمان هم زنانه و هم مردانه است و داستانی از جذابیت و مدرنیته تعریف میکند.
او در حالی که بوتیک را ترک میکرد، باران به آرامی ادامه داشت و او با لبخندی رضایتبخش به آیندهای پر از لحظات عطری دلنشین فکر میکرد. او به یاد داشت که چگونه عطر دیوان بلند عود او را در روزی بارانی به ماجراجویی بینظیری برده بود.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی