ناموجود
در یک صبح سرد پاییزی، در خیابانهای آرام و خلوت شهر، نسیم ملایمی در حال وزیدن بود. نرگس، برای اولین بار تصمیم گرفت عطر جدیدی را امتحان کند که نامش عطر دو ریکوردی بود. این عطر برای او معنای تازهای از جذابیت و انرژی داشت.
هنگام باز کردن شیشه، بوی بینظیری فضای اطرافش را پر کرد. ترکیب همزمان تند و شیرین ترنج و ادویهها به همراه رایحه گرانبهای شمعدانی و بخور، حس خاصی را در او ایجاد کرد، انگار به دنیای دیگری وارد شده بود.
عطر دو ریکوردی پلی بین احساسات بود؛ از رایحههای ترش و تازۀ گریپفروت گرفته تا بوی گرم و دلنشین چوب سرو، همه چیز کامل بود. نوعی هماهنگی بیبدیل که احساسات درونیاش را به نوای آرامی بدل میکرد. با گذشت زمان، بوی چرمی و خاکی، همراه با وتیور و بالسام پرویی، بر روی پوستش جاگیر شد و حکایتی از طبیعتی وحشی و رامنشده را به تصویر کشید.
این تجربه نرگس را بر آن داشت تا بازهم عطر دو ریکوردی را لمس کند و هر بار بیشتر از قبل به عمق این ترکیب متفاوت پی ببرد. او به کشف لایههای مختلف این عطر ادامه داد، در حالی که احساس میکرد به سفر هیجانانگیزی به قلب خاطرات خود راه یافته است.
عطر دو ریکوردی، با گروه چرمیاش که برای هر دو جنس زن و مرد طراحی شده، همچنان یادآور روزهای زیبای زندگی برای نرگس بود. این عطر تنها رایحهای نبود، بلکه داستانی بود که هر لحظه میتوانست بار دیگر آن را زنده کند. در هر اسپری، حس ماجراجویی و شگفتی برای نرگس تکرار میشد و او را به دنیایی نو همراه میبرد. این عطر، همچون قطعهای از موسیقی زندگیاش در روزهای سرد و گرم، همیشه همراه او بود.
سایر تلفظها: دو ریکوردی, دو ریکوردی, دو ریکوردای, دو ریکوردیی, دو ریکوردیی, ديو ریکوردی, ديو ریکوردی, ديو ریکوردای, ديو ریکوردیی, ديو ریکوردیی, دیو ریکوردی, دیو ریکوردی, دیو ریکوردای, دیو ریکوردیی, دیو ریکوردیی, داو ریکوردی, داو ریکوردی, داو ریکوردای, داو ریکوردیی, داو ریکوردیی, دوء ریکوردی, دوء ریکوردی, دوء ریکوردای, دوء ریکوردیی, دوء ریکوردیی
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی