در زمستان سردی که همه چیز در حال سکون به نظر میرسید، مردی در خیابانهای شلوغ پاریس قدم میزد. نامش آقای دوک بود و او همیشه به دنبال چیزی بود که بتواند روزهایش را نو کند. در همان لحظه، بادی ملایم وزید و رایحه خوشی را به مشامش رساند. عطر دوک لویی نیش همان گمشدهای بود که او به دنبالش بود.
این عطر با نتهای آغازین ترنج، سیب و آناناس، او را به دنیایی از تازگی و شادابی فرو برد. دوک احساس کرد که در میان باغی پر از میوههای تازه قدم میزند. او به شدت جذب این ترکیب خاص شده بود و هر لحظه بیشتر غرق در لذت استفاده از این عطر میشد.
با حرکت آرام خورشید و ورود به ساعات گرمتر روز، نتهای میانه یاس، غان و رز به تدریج ظاهر شدند. حالا دوک در بین گلهای معطر و درختانی پر از طراوت بود. این لحظهای جاودانه برای او بود، لحظهای که به او احساس قدرت و تازگی میداد.
در نهایت، وقتی که شب نزدیک میشد و نور ماه به آرامی بر شهر میتابید، نتهای پایه پاچولی، مشک، وانیل و عنبر نمایان شدند. آن حس آرامش و گرمایی که این ترکیب به ارمغان میآورد، روح دوک را آرام کرد و او را به جهان دیگری برد.
عطر دوک لویی نیش تنها یک رایحه نبود. این عطر یک همراه بود، همراهی که او را در هر لحظه از زندگیاش هدایت میکرد. او احساس میکرد که این عطر، جوهرهی حقیقی زندگیاش را به نمایش میگذارد و به او اعتماد به نفس میبخشد. عطر دوک لویی نیش، هر بار که به مشامش میرسید، او را به یاد سفر جادوییاش در خیابانهای پاریس میانداخت.
سایر تلفظها: دوک لویی نیش, دوک لوی نیش, دوک لوی نیچ, دوک لویی نیچ, دوک لوئی نیش, دوک لوئی نیچ, دوک لئوی نیش, دوک لئوی نیچ, دیوک لویی نیش, دیوک لوی نیش, دیوک لوی نیچ, دیوک لویی نیچ, دیوک لوئی نیش, دیوک لوئی نیچ, دیوک لئوی نیش, دیوک لئوی نیچ, داوک لویی نیش, داوک لوی نیش, داوک لوی نیچ, داوک لویی نیچ, داوک لوئی نیش, داوک لوئی نیچ, داوک لئوی نیش, داوک لئوی نیچ, داک لویی نیش, داک لوی نیش, داک لوی نیچ, داک لویی نیچ, داک لوئی نیش, داک لوئی نیچ, داک لئوی نیش, داک لئوی نیچ, دیوکی لویی نیش, دیوکی لوی نیش, دیوکی لوی نیچ, دیوکی لویی نیچ, دیوکی لوئی نیش, دیوکی لوئی نیچ, دیوکی لئوی نیش, دیوکی لئوی نیچ
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی