ناموجود
در یک روز گرم تابستانی، نسترن با دوستانش در پارک محلی شهر نشسته بود. باد ملایمی از حوالی درختان مرکبات عبور میکرد و رایحهی دلانگیزی در هوا میپراکند. نسترن عاشق این لحظات بود؛ لحظاتی که احساس میکرد دنیا به گونهای دیگر با او حرف میزند. همانطور که در حال گفتگو با دوستانش بود، یکی از آنها بستهای کوچک از کیفش بیرون آورد. بستهای شفاف با طراحی ساده اما جذاب.
با کنجکاوی نگاهی به نام بسته انداخت: عطر اودو ورنس نامبر ایت اولریک دو وارن. دوستی که بسته را آورد، خندید و گفت: این هدیهای شگفتانگیز است که جدیداً پیدا کردهام. باید امتحانش کنی!
نسترن با دو دلی کوچک از آن استفاده کرد و چند قطره از عطر را روی مچ دستش اسپری کرد. در همان لحظه، رایحهی زندهی مرکبات و نعناع خنک به مشامش رسید. این ترکیب شاداب و ناب مثل موجی از تازگی و سرزندگی بر قلبش نشست. پس از چند دقیقه، گلهای گرم یلانگ-یلانگ با لطافت ماندارین شکوفهدار ترکیب شدند و حسی از آرامش و شادی در او ایجاد کردند.
دوستان نسترن نیز شیفتهی این عطر شدند. آنان دور هم جمع شدند و نظراتشان درباره این عطر را با هم به اشتراک گذاشتند. یکی گفت: حس میکنم در باغی از گلهای سفید و سبز رها شدهام. دیگری اضافه کرد: این عطر رازآلود و همزمان دلچسب است، مثل اینکه طبیعت را درون بطری گیر انداخته باشند.
<p><p>آن روز در ذهن نسترن به عنوان روزی به یاد ماندنی باقی ماند؛ روزی که با رایحههای عطر اودو ورنس نامبر ایت اولریک دو وارن به یک تجربهی بینظیر تبدیل شد. او تصمیم گرفت این عطر را به عنوان یادبودی از حس سرزندگی و آرامش برای خود داشته باشد. عطر اودو ورنس نامبر ایت اولریک دو وارن برای او نه تنها یک عطر بود، بلکه سفری به دنیایی پر از رنگها و رایحههای دلانگیز.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب