ناموجود
در یک روز بهاری زیبا، وقتی که باد ملایم از میان گلهای شکوفهزده عبور میکرد، داستانی تازه آغاز شد. در کنار باغی سرسبز، عطری جادویاش را به هوا پخش میکرد. عطر او دو ورینو روبرتو ورینو محصولی متفاوت بود که روح طبیعت را در خود جای داده بود.
ماجرا از آنجا شروع شد که زنی جوان، در حال قدم زدن در کنار جویبار، ناگهان بوی دلانگیزی را حس کرد. عطر او دو ورینو روبرتو ورینو با نخستین نتهای مرکباتیاش مانند ترنج و گریپفروت، او را به خود جلب کرد. آن بو، همچون نسیمی تازه، فضای اطراف را پر کرد.
در طی مسیر، ترکیبی از گلهای فریزیای چینی و یاس مصری، رایحهای رمانتیک و گلدار ایجاد کردند که قلبش را به تپش انداخت. احساس میکرد در میان دشتی پر از گلهای وحشی قدم میزند. هر لحظه در کنار زنبقهای دره، این حس در دلش بیشتر میشکفت.
اما سحر نهایی زمانی بود که نتهای پایه پدیدار شدند. رایحه سدر، خزه و مشک سفید احساسی از آرامش و تعادل به او دادند. به نظر میرسید در کنار دریا ایستاده و موجها به پاهایش میخورند. این ترکیب از رایحههای دریایی و کهربا، او را به جهانی دیگر برد.
آن زن، در حالی که عمیقاً نفس میکشید و لذت میبرد، به خود گفت: عطر او دو ورینو روبرتو ورینو واقعاً جادوی طبیعت را در بطری جای داده است. لحظهای که با این عطر سپری کرد، او را به سفر در دل طبیعت برد و یک روز ساده بهاری را به خاطرهای فراموشنشدنی تبدیل کرد. این عطر، نمادی از زنانگی و تازگی بود که به هر زنی انرژی و اعتماد به نفس میبخشید.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب