در یک ظهر گرم تابستانی، لیلا به دنبال عطر جدیدی بود که احساساتش را بازتاب دهد. پس وارد فروشگاهی شد که در آن هزاران شیشه عطر به صف بودند. درست در آنجا، چشمش به محصولی افتاد که همان لحظه او را مجذوب کرد: عطر اُ سنسول روچاس.
اولین باری که درب شیشه را باز کرد، موجی از طراوت و نشاط به او رسید. ترکیبی از نارنج خونی، انبه و برگاموت او را به دنیایی از تازگی برد. وقتی عطر را به پوستش اسپری کرد، بوی شکوفهی پرتقال و یاس هندی او را در دل یک باغ بهاری خیالی قرار داد. اُ سنسول روچاس اثری فراموشنشدنی از خود به جا میگذارد.
لیلا نتوانست از این عطر رها شود. او عاشق حس لطیف و در عین حال قوی آن شده بود. در لایههای پایانی، فلفل صورتی و مشک سفید حضوری لطیف و شیرین ایجاد کردند که به خاطرهی یک روز خوش تبدیل شد. این عطر او را به یاد خاطرات دوران جوانی، زمانی که زندگی پر از هیجان بود، انداخت.
حالا هر بار که لیلا اُ سنسول روچاس را میزند، احساس میکند دارد روزی را که برای اولین بار بوی خوش این عطر را استشمام کرده، دوباره تجربه میکند. این عطر برای او نه تنها رایحهای برای روزمرگی نیست، بلکه پلی به دنیای خاطرات و احساسات است.
لیلا میداند که عطر اُ سنسول روچاس بهترین همراهش در روزهای گرم تابستانی خواهد بود. ترکیب بینظیر و طراحی شیک و جذاب شیشهی این عطر، همیشه او را مجذوب خود میکند. اگرچه ممکن است به نظر برخی بیش از حد مرکباتی به نظر برسد، اما برای لیلا، این یک شاهکار هنری است که او را با جهان پیوند میدهد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب