ناموجود
در روزی آرام و مطبوع، در حالی که نسیم خنکی از دریا به سمت ساحل میوزید، علی تصمیم گرفت بخشی از زمان خود را به گشت و گذار در شهر بگذاراند. او به دنبال عطری خاص بود که انعکاسی از روح ماجراجویی و آرامش او باشد. به ناگاه، چشمش به فروشگاه بث اند بادی ورکز افتاد. نام یک محصول جدید بر روی شیشهای درخشان او را جذب کرد: عطر او سو نِیوی بث اند بادی ورکز.
وارد فروشگاه شد. محیطی دلنشین و آکنده از عطرهای متنوع او را به خود میخواند. اما او میدانست که آنچه دنبال آن است، چیز خاصی است. این عطر را برداشت. بوییدن آن بوی معطر چوبی و تند به همراه تازگی جنجالی زنجبیل او را در بر گرفت.
حسی از حرکت و جوشوخروش ناشی از چوب سرو و خسخس به مشام علی رسید. این ترکیبها به همراه بوی زمینی و شاداب، حسی از فرار به مقصدی جدید و ناشناخته را به او القا کرد. رنگهای گرم و طبیعی این عطر همانند یک داستان دلنشین، در ذهن او تصاویری از سفر به مقاصد ناشناخته را به تصویر کشید.
این عطر بیش از یک رایحه بود؛ حکایتی بود از ماجراهایی که هنوز آغاز نشدهاند. عطر او سو نِیوی بث اند بادی ورکز مانند همراهی وفادار در هر لحظه از روز او را همراهی خواهد کرد.
علی با خود فکر کرد: این همان چیزی است که به دنبالش بودم. او احساس میکرد هر بار که این عطر را میزند، با هر نفس، تحمل دوردستها و شگفتیهای ناشناخته را در قلب خود زنده میکند. این لحظه، آغاز یک ماجراجویی تازه بود و هیچ چیزی نمیتوانست او را از این حس ناب محروم کند. این عطر اکنون جزئی از هویت او بود.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی