ناموجود
شب بود و تهران در زیر نورهای رنگارنگ خیابان خفته بود. آسمان پرستاره، نوید شبی رویایی و هیجانانگیز را میداد. سارا تصمیم گرفت که به یک مهمانی ویژه برود، جایی که موسیقی دلنشین و گفتوگوهای دوستانه فضای دلپذیری را ایجاد کرده بود. او به دنبال عطری بود که با آن درخششی خاص به لحظههایش بیافزاید. برادرش، نوید، با لبخندی درخشان به او گفت: عطر ایجپتین ماسک عربیان عود را امتحان کن، بینظیره.
سارا به محض شنیدن نام این عطر، حس کنجکاویاش برانگیخته شد. او عطر ایجپتین ماسک عربیان عود را باز کرد و شیشه زیبا و براق آن را در دستانش گرفت. اولین باری که مقداری از آن را بر روی دستش امتحان کرد، رایحهی ملایم و مشکی آن او را مسحور کرد. این عطر یادآور لحظات دلنشینی در دوران کودکیاش بود، زمانی که همراه مادر به بازار میرفت و رایحههای دلپذیر عود و مشک فضا را پر میکرد.
سارا به مهمانی رسید و همانطور که وارد شد، متوجه نگاههای تحسینبرانگیز اطرافیان شد. عطر ایجپتین ماسک عربیان عود کاری میکرد که دیگران توجه خاصی به او داشته باشند. ترکیب خاص و پودری آن باعث شده بود که جذابیت و زیباییاش دوچندان شود.
شب گذشت و سارا با خاطراتی شیرین از مهمانی بازگشت. او معجزهای به نام ایجپتین ماسک از برند عربیان عود را کشف کرده بود. عطری که به او کمک کرده بود تا شبی پر از احساس و شکوه را تجربه کند. با خود فکر کرد که این رایحه همچون پلی بود به دنیایی دیگر، دنیایی پر از احساسات و خاطرات خوش.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب