ناموجود
شب آرام و بارانی بود. باران نرم و ملایمی بر روی برگهای درختان میریخت و هوا را با طراوت میکرد. مریم در حال آماده شدن برای مراسمی خاص بود. او در دل این هوای دلنشین به دنبال عطر ویژهای بود تا حال و هوای شب را تکمیل کند. به سراغ عطر مخصوص خود، عطر ایکس آلما ناتورا رفت. این عطر، از برندی بود که همیشه او را به دامان طبیعت برده و حس خاصی از آرامش را در او بیدار میکرد.
لحظهای که عطر ایکس آلما ناتورا را بر روی پوستش اسپری کرد، رایحه فریبندهای از فلفل صورتی و هل ابتدا به مشامش رسید. سپس قلب عطر، با نتهای زیبای گل آبی و یاسمن به آرامی نمایان شد. این رایحهها با برگهای تازه مریم، طراوتی مشابه باران را به او هدیه دادند. او احساس میکرد در میان باغی پر از گلها و درختان ایستاده است.
پایهی عطر با ترکیبی از چوب کاجی و کهربا، به تدریج قدرت و عمق عطر را کامل کرد. گویی عطر با او به آرامی در این شب بارانی میرقصید. حسی از نوازشهای طبیعت به او دست داد و او را به جایی دوردست اما آشنا برد.
عطر ایکس آلما ناتورا نه تنها رایحهای منحصر به فرد و پیچیده داشت، بلکه به لطف روغن خاص پریمپریوکا که در چوب آمازونی کهنه شده بود، اثری فراموشنشدنی بر جا میگذاشت. این عطر، انتخابی عالی برای شبها و هوای بارانی بود و به مریم احساس آرامش و اعتماد بهنفس میداد. او آماده بود که درخشش خود را در این مراسم نشان دهد. در آن شب بارانی، عطر ایکس آلما ناتورا همراه و همراز او بود. ویژگیهای جادوییاش اقامت طولانیاش روی پوست، او را غرق در لذتی دلنشین و بیپایان میکرد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب