ناموجود
در یک روز گرم تابستانی، نسیم خنکی از طول خیابانهای شهر وزیدن گرفت. این نسیم همراه با عطر البرینس المجد عود در فضا پیچید. مردی که از مقابل بوتیک عطر عبور میکرد، بوی دلنشین آن را استشمام و ناگهان توقف کرد.
عطر البرینس المجد عود با نوتهای آغازین مرکبات و ادویه، همچون یک معجون خوشبو به مشام میرسد. این ترکیب، ترکیبی از طراوت و گرماست که حس تابستانهای بیپایان را زنده میکند. رگههای ریحان و فرانچیپانی در قلب این عطر پیچیده شده و فضایی گلی و آرامشبخش ایجاد میکند.
وقتی مرد وارد بوتیک شد، به استقبالی گرم از سوی فروشنده مواجه شد. او به سمت قفسهای رفت که عطرهای جدید در آنجا چیده شده بودند. دستش به سوی عطر البرینس المجد عود دراز شد، انگیزهای ناشناخته او را به کشف معجزهای جدید فرا خوانده بود.
عطر را روی پوستش اسپری کرد و منتظر ماند تا نتهای پایهای عود و مر جانبخش ظاهر شوند. بوی چوب صندل و مر، حسی از عمق و آرامش به او بخشید؛ حسی که گویی مستقیماً از دل طبیعت سرچشمه میگیرد.
بویی که پیشتر او را متوقف کرده بود، اکنون تمام حضورش را فرا گرفته بود. او با خود اندیشید، این همان رایحهای است که به دنبالش بودم. البرینس المجد عود، او را به جهانی دیگر برده بود؛ جایی که همه چیز آرام و ملایم است.
از مغازه بیرون آمد و با نگاهی تازه به جهان اطراف خود نگریست. این عطر به او جرأت تجربههای جدید را داده بود. آن روز تابستانی، تنها یک روز عادی نبود؛ یک شروع تازه بود، حکایت جدیدی به وسعت آرزوهایش.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب