ناموجود
در یکی از روزهای آفتابی بهار، زمانی که همهچیز رنگ و بوی زندگی گرفته بود، زنی جوان و پرانرژی به نام سارا تصمیم گرفت برای جشن تولد دوستش هدیهای خاص تهیه کند. او به فروشگاهی معتبر در قلب شهر رفت؛ فروشگاهی پر از عطرهای مختلف و رنگارنگ. با ورود به فروشگاه، رایحههای متفاوت و دلنشینی به مشامش میرسید، اما به دنبال عطری بود که خاص و بهیادماندنی باشد.
پس از گشتی در میان قفسهها، نگاهش به سمت شیشهی صورتی رنگی جلب شد. عطر الیت وومن پینک ارماف همچون نگینی درخشنده در میان سایر عطرها میدرخشید. با اسپری کردن مقداری از آن، بوی شیرین پرتقال و سیب در هوا پخش شد و لبخندی روی لبهای سارا نقش بست. این ترکیب دلپذیر بهسرعت او را به باغی پر از گلهای معطر برد.
رایحهی میانی، حاوی ترکیبی از گلهای تازه و دلربا بود، که حس آرامش و زیبایی را در وجودش زنده میکرد. سارا نمیتوانست چشمانش را از بطری زیبا و طراحی جذابش بردارد. بهنظرش، این عطر میتوانست هدیهای بینظیر و بهیادماندنی برای دوستش باشد.
در نهایت، رایحهی چوب سدر، نتهای چوبی و مشک به عنوان پایانی جذاب و ماندگار ظاهر شدند. این ترکیب، کشورهای خیال و آرامش را به حقیقت پیوند میداد و ذهن سارا را مجذوب خود کرد. او مطمئن بود که الیت وومن پینک ارماف تمام آنچه که دوستش همیشه در یک عطر میخواست را به او هدیه خواهد داد.
سارا با خود گفت که این عطر، نه تنها یک هدیه، بلکه تجربهای از زیبایی و شکوه است. به محض اینکه فروشگاه را ترک کرد، باد خنک بهاری بوی عطر الیت وومن پینک ارماف را با خود به همراه برد و روزی پر از خاطرات خوش برای او به همراه داشت.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب