ناموجود
در یک روز دل انگیز بهاری، نسیم ملایمی از دریای دوردست در حال وزیدن بود. لیلا کمی مضطرب درون بوتیک زیبایی قدم میزد. امروز، روز ویژهای بود. او تصمیم داشت برای نخستینبار از عطر ایموشن گلد لانکوم پرفیوم استفاده کند؛ عطری که به داستانی تازه در زندگی روزمره او تبدیل شد.
از لحظهای که شیشه جذاب ایموشن گلد لانکوم پرفیوم را در دستانش گرفت، همه چیز دگرگون شد. رایحهای با شکوه و متفاوت از دیگر عطرها به مشامش میرسید. نتهای ابتدایی پرتقال و نارنگی ماندارین با عطر دلانگیز آب دریا ترکیب شده و او را به سفری دریایی دعوت میکردند. لیلا احساس میکرد که بریزهای دریا در حال نوازش چهرهاش هستند.
قدمهای او به سوی رویاهایش پر شتابتر شد. با هر حرکت، نتهای میانی گل مریم و رز مانند لبخندی گرم و صمیمی با او همراه میشدند. لطافت و زنانگی این نتهای گلی به او حس فوقالعادهای از اعتماد به نفس و شور و شوق را القا میکرد. انگار او در باغی پر از گلهای سفید و زیبا قدم میزد.
وقتی هر روز از ایموشن گلد لانکوم پرفیوم استفاده میکرد، نتهای پایه آن یعنی چوب صندل و عنبر، حسی از آرامش و ثبات به او میدادند. او این تجربه را با دوستانش به اشتراک میگذاشت و بسیاری از آنها نیز به جذابیت این عطر پی برده بودند.
ایموشن گلد لانکوم پرفیوم نه تنها عطری بود که حس مثبتی به لیلا میداد، بلکه داستان زندگیاش را نیز با ظرافت بیشتری به تصویر میکشید. این عطر مانند داستانی تازه و جذاب در زندگیاش جا باز کرده بود و او هرگز نمیتوانست آن را فراموش کند. او هر روز با تجربه این عطر، زندگیاش را با عشقی ناب تر و اشتیاقی نوینتر دنبال میکرد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب