داستان ما در یک عصر دلانگیز و بارانی آغاز میشود. آنا، با قدمهای سبک و شتابزده، به سمت کافهای کوچک در قلب شهر پیش میرفت. او هیجان و اشتیاقی وصفناپذیر را در دلش حس میکرد. امروز روزی ویژه برای او بود، زیرا میخواست عطری جدید را امتحان کند: عطر امپوریو آرمانی این لاو ویث یو جیورجیو آرمانی.
با ورود به کافه، بوی گرم و مطبوع قهوه با عطر خوشبوی گلها و میوههای رسیده درهم آمیخته و فضایی دلپذیر پدید آورده بود. آنا بسته را باز کرد و شیشه عطر را بیرون آورد. بوی شیرین و میوهای، که ترکیبی از رایحههای تمشک، انگور سیاه و آلبالوی ترش بود، فضا را پر کرد. این تنها آغاز سفر عطری او بود.
با اولین اسپری از عطر امپوریو آرمانی این لاو ویث یو جیورجیو آرمانی، پیچیدگی عطر به وضوح نمایان شد. قلب عطر با رایحههای گل رز، یاسمن و افسنطین، حال و هوای عاشقانه و شگفتانگیزی را به ارمغان آورد. آنا حس کرد که این عطر همانند قلبی تپنده است؛ هم حساس و هم مقاوم.
همانطور که زمان میگذشت، بوی نعناع هندی به آرامی به مشام میرسید و رایحه عطر را تکمیل میکرد. گرما و شیرینی ملایمی که این عطر به همراه داشت، جذابیتی بینظیر به شخصیت آنا افزود. او حس میکرد که این عطر هم برای روز و هم شب مناسب است و حس زنی مدرن و مستقل را به او میبخشد.
در حالی که باران به آرامی بر پنجرههای کافه میبارید، آنا لبخندی زد و به این فکر کرد که این عطر تنها بویی نیست، بلکه بخشی از داستان زندگیاش خواهد بود. این عطر انتخاب او برای هر لحظهای که میخواست متفاوت و به یادماندنی باشد، شد.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی