در یکی از روزهای پاییزی که خورشید به آرامی میان ابرهای سفید و خاکستری مخفی شده بود، مهسا در حال قدم زدن در خیابانی آرام بود. خیابانی که برگهای نارنجی و زرد زمین را پوشانده بودند. او به دنبال عطری بود که داستانی تازه به روزهایش بدهد. عطری که بتواند با هر قطرهاش لحظههای جدیدی را به ارمغان بیاورد.
با ورود به فروشگاهی که پنجرههای بزرگی داشت، چشمش به قفسهای افتاد که عطر یودورا رویال یودورا بر روی آن قرار داشت. بطری زیبا و شیک آن به مانند یک اثر هنری میدرخشید. حس کنجکاوی او را به سمت این عطر کشاند. وقتی درب بطری را باز کرد، بوی شاداب و تازهای از ترکیب گلابی سبز، گریپ فروت، ترنج، پرتقال و سیب به مشامش رسید. این نتها حس تازگی و طراوت را به ذهن میآوردند.
چند لحظه بعد، نتهای میانی یودورا رویال یودورا با لطافت رایحه یلانگ-یلانگ، یاس، شکوفه پرتقال، گل صدتومانی، فلفل و گل برف زنده شده بودند. ترکیباتی که در کنار رایحه منحصر به فرد داوانا، حال و هوای گلی و گاه تند را به او هدیه میدادند.
اما جذابترین بخش داستانِ این عطر جایی بود که با نتهای پایه مانند خزه، چوب صندل، ارکیده سیاه، وانیل، مشک و کشمران همراه شد. ترکیبی از عمق و پیچیدگی که یادآور شبی در میان جنگلی آرام و مرموز بود که بویی گرم و دلنشین در هوا پیچیده است.
عطر یودورا رویال یودورا، برای مهسا چیزی بیشتر از یک عطر بود. هر بار که از آن استفاده میکرد، گویی سفری به یک دنیای دیگر را تجربه میکرد. دنیایی که با هر نفس آرامش و زیبایی را به همراه داشت. این عطر توانسته بود داستانی جدید و فراموشنشدنی را به روزهای او هدیه دهد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب