ناموجود
در یکی از شهرستانهای کوچک و کمجمعیت ایران، دختری به نام نرگس زندگی میکرد. او دختری شاد و پرانرژی بود که علاقهای خاص به دنیای عطر و ادکلن داشت. نرگس به دنبال عطری میگشت که نهتنها شخصیت شاداب و پویای او را به نمایش بگذارد، بلکه اثری از زنانگی و آرامش نیز در پی داشته باشد.
یک روز، نرگس به صورت اتفاقی وارد یک فروشگاه عطر شد. پشت ویترین، شیشهای جذاب نظر او را جلب کرد. این عطر منحصر به فرد، عطر اِکسپِکتِیشِنز فور هِر اموی بود. نامش نوید یک تجربه تازه و متفاوت را میداد. تصمیم گرفت که عطر را امتحان کند و فوراً دریافت که این همان چیزی است که به دنبالش بوده است.
اولین بویی که مشام نرگس را نوازش کرد، رایحهای چوبی و عمیق بود که حسی از استحکام و اعتماد به نفس به او بخشید. بلافاصله پس از آن، عطر گل سرخ و سفید غریبی با او سخن گفتند، گویی داستانی از زنانگی، عشق و سرزندگی را میگویند. ترکیب این روایح با تهمایهای میوهای و مشکی، به این عطر عمق و بعدی بینظیر میبخشید.
هر بار که نرگس عطر اِکسپِکتِیشِنز فور هِر اموی را بر روی پوست خود میزد، احساسی از طراوت و تازگی او را فرا میگرفت. او خود را در میان فضای سبز و پر از گلها حس میکرد و بویی خنک و تازگی صبحگاهی حس میکرد. این عطر نهتنها زیبایی و جذابیت او را افزایش میداد، بلکه حس خوب و آرامشبخش را نیز در جان او زنده میکرد.
به مرور زمان، عطر اِکسپِکتِیشِنز فور هِر اموی تبدیل به همراه همیشگی نرگس شد. او با افتخار از این عطر استفاده میکرد و هرگز لحظهای نبود که به خاطر این انتخاب هوشمندانهاش خوشحال نباشد. در آخر، نرگس دریافته بود که این عطر نهتنها بخشی از شخصیت او بلکه نمادی از انتظارات و آرزوهای بزرگش در زندگی است.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب