ناموجود
در یک روز تابستانی گرم، سارا به دنبال عطری بود که بتواند ظرافت و شادی او را همزمان نشان دهد. در جایگاه عطرها، نگاهش به عطری خیره شد که نامی رازآلود داشت: عطر فیسس ایلیمیتادا ناتورا. بستهبندی زیبا و نام برزیلی آن، حس کنجکاویاش را برانگیخت.
عطار آن، ورونیکا کاتو، با ترکیبی دلنشین از نتهای میوهای مانند گلابی، پرتقال ماندارین و انبه آغاز کرده بود. سارا اولین اسپری را امتحان کرد. حس میوههای تازه بر روی پوستش، مثل نسیمی خنک و دلپذیر بود. سپس نتهای میانی گل فریزیا و ماگنولیا به رقص درآمدند. رایحهای که او را به باغهای دوردست و پر از گلهای رنگارنگ برد.
پایهی عطر با عناصری چون مشک و عنبر، پایانی گرم و دلنشین را به ارمغان میآورد. رایحهای ملایم و ماندگار که تا ساعتها او را در بر میگرفت. این عطر همزمان حال و هوای میوهای و گلی را با خود داشت و بهخاطر حضور نتهای چوبی، احساس آرامش عمیقی به او میداد.
عطر فیسس ایلیمیتادا ناتورا برای سارا انتخابی متفاوت و هیجانانگیز بود. هر روز که از این عطر استفاده میکرد، ماجراجویی جدیدی آغاز میشد. انگار هر قطره از این عطر داستانی از یک جادهی پرپیچ و خم را روایت میکرد.
فیسس ایلیمیتادا نه تنها عطر یک روز تابستانی بود، بلکه همراه همیشگی سارا برای لحظات خاص زندگیش شد. عطری که به واسطهی آن، همیشه حضورش در خاطرهها باقی میماند. برای او، استفاده از این عطر به معنای حضور در دنیایی بیپایان از احساسات و خاطرات زیبای زندگی بود.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب