ناموجود
در روزهای گرم تابستان، زمانی که خورشید آسمان را درخشان کرده بود، جنی با دقت عطر جدیدش را بر روی گردنش اسپری کرد. او میخواست روح تاریک و رازآلود عطر فِرِل هاوسوایف سوکرابی را به تن کند. این عطر برای او یادآور روزهایی بود که با دوستانش به تماشای غروب خورشید بر روی پشتبام خانه مینشست.
با اولین اسپری، رایحه تازه و زنده لیموترش و تخم گشنیز فضا را پر از طراوت کرد. جنی احساس کرد که در میان باغی از عطرهای دلپذیر و انرژیبخش قرار گرفته است. او به آرامی چشمانش را بست و به گذشته سفر کرد. نُتهای ابتدایی این عطر، برای او همانند نسیمی از جنس روزهای کودکی بود.
اما با گذر زمان، نُتهای میانی فِرِل هاوسوایف سوکرابی، جنی را به وسط کارگاه چوببری و تعمیرگاه خودرویی برد. بوی چوب و فلز، به او حس ماجراجویی و تغییر داد. رایحههای خاکی و معدنی این مرحله، به همزیستی قدرتمند او با جهان پیرامونش شکل دادند.
با نزدیک شدن به پایان روز، جنی با رایحههای شیرین و استوایی نُتهای پایه عطر مواجه شد. بوی قیر گرم و کرم صورت با رایحه گواوا او را به یاد تابستانهای دیوانهوارش در کنار دریا انداخت. او از تلاش برند سوکرابی برای ترکیب ظرافتها و تناقضهای طبیعی در این عطر قدردانی کرد.
عطر فِرِل هاوسوایف سوکرابی، روایتگری از زندگی متنوع و پیچیده جنی بود. این عطر، همانند داستانی با هزاران صفحه، هر بار چیز جدیدی برای او به ارمغان میآورد. این رایحه تمام خاطرات او را در بر میگرفت و مانند جامهای از جنس بوهای ناب و فراموشنشدنی، بر تمام لحظات زندگیاش گسترده میشد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب