در یک صبح خنک پاییزی، امیر در حال آماده شدن برای یکی از مهمترین جلسات کاریاش بود. او با دقت به پوشیدن کراوات مخصوص خود میپرداخت و به ظاهرش توجه خاصی داشت. اما چیزی هنوز کامل نبود؛ او به دنبال همان چیزی بود که اعتماد بهنفس و جذابیت خاصی به او بدهد. با نگاهی در آینه، یاد عطری افتاد که همیشه حس خاصی به او میبخشید. عطر فِراری اِکستریم فراری.
امیر به سمت شیشه عطر محبوبش رفت و با یک اسپری محتاطانه، ترکیبی از رایحههای تازه و گرم را به پوستش افزود. ترکیب ابتدایی هل و برگاموت حسی تازه و شاداب به او هدیه داد و رایحهی گل شمعدانی و سدر در قلب این عطر، تضادی از آرامش و انرژی را به او بخشید. گرمای جوز هندی چاشنیای بود که این تضاد را به شدت دلپذیرتر میکرد.
با گذشت زمان، رایحه پایهای مشک و خزهی بلوط، حسی از زمینی بودن و استحکام را ایجاد کرد که با ماندگاری بالا، تا انتهای روز همراه او بود. این ترکیب پیچیده و دلفریب در عطر فِراری اِکستریم فراری، به وضوح نشان میداد که چگونه میتوان عطرسازی را به هنر مبدل کرد.
امیر با اعتماد بهنفس وارد جلسه شد و حضورش بهوضوح حس میشد. همکارانش با نگاهی تحسینآمیز به او نگاه میکردند و رایحهای که از او ساطع میشد، به سرعت فضای اتاق را پر کرد. این عطر نه تنها بویی خوشایند و ماندگار داشت، بلکه نمایانگر اصل مردانگی و شاخصههای شخصیتی او بود.
عطر فِراری اِکستریم فراری، با طراحی آلبرتو موریلاس، توانست خاطرهای فراموشنشدنی برای امیر و اطرافیانش بسازد. این عطر، نمادی از اصالت و جسارت بود که در هر لحظه و هر مکان، حس خاصی را به ارمغان میآورد. اینگونه بود که یک روز کاری معمولی، به تجربهای خاص و به یادماندنی تبدیل شد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب