Fetish Roja Dove

توضیحات

در یک روز بارانی و پر از نجواهای نسیم، زن جوانی به نام مهتاب تصمیم گرفت به دنبال چیزی خاص و متفاوت برای تحسین‌های روزانه‌اش بگردد. او به یک فروشگاه عطر معروف در شهرش رفت. هدفش پیدا کردن عطری بود که نه تنها شخصیتش را نمایان کند بلکه حس و حال او را نیز به دیگران منتقل کند.

مهتاب به قسمتی از فروشگاه نزدیک شد که با نور ملایم روشن شده بود. چشمانش به عطر فتیش از برند لوکس روجا داو افتاد. عطری که با غلافی شیک و درخشان او را دعوت به سفری درونی می‌کرد. جعبه را با دقت باز کرد. اولین اسپری از عطر فتیش روجا داو، حس لذت‌بخشی از رایحه مرکبات پتی‌گرین و ترنج را به او هدیه کرد.

مهتاب چشمانش را بست و عطر را دوباره بویید. لایه میانی با ترکیب جادویی یاسمن، رز، ایلنگ-ایلنگ و مریم او را به باغی پر از گل‌های سفید برد. هر گوشه‌ای که نگاه می‌کرد، گلی جدید با رنگ و بویی متفاوت جلوه‌گر می‌شد. از خود پرسید: چطور رایحه‌ای می‌تواند تا این حد زنده و دلپذیر باشد؟

او هنوز محو در آرزوی عطر بود که پایه‌های عطر خودنمایی کردند؛ خزه بلوط، گالبانوم، و اسانس‌های گرم و چوبی. این عطر نه تنها شیک و زنانه بود، بلکه با پیچیدگی و عمقی که داشت او را به دنیایی تاریک و اسرارآمیز کشاند. با هر استشمام، نت‌های متفاوتی از مشک، نعناع هندی و دارچین آشکار می‌شدند.

این عطر تبدیل به ابزاری شد که هر روز با آن احساس جدیدی می‌کرد. حس می‌کرد که این عطر به زندگی‌اش رنگ و بوی تازه‌ای بخشیده و هر روز جدیدش را منحصر به فرد می‌سازد. برای مهتاب، عطر فتیش روجا داو نه فقط یک عطر، بلکه بخشی از وجود او شده بود، چیزی که داستان منحصر به فردش را روایت می‌کرد.