در یکی از روزهای بهاری، فرهاد تصمیم گرفت تغییری در سبک زندگیاش ایجاد کند. او همواره به دنبال عطری بود که نشاندهنده شخصیت منحصر به فردش باشد. روزی در گشتوگذار میان مغازههای شهر، با عطر فیوروجی ماسک فیورچی آشنا شد.
اولین باری که در بطری این عطر را باز کرد، رایحهای دلنشین از فریزیا به مشامش رسید. ترکیبی از جوانی و طراوت که فوراً او را به یاد روزهای خوش دوران کودکیاش انداخت. برای او این تمام ماجرا نبود؛ با حرکت عطر، گلهای زنبق هم خود را نمایان کردند و فضای تازهای از احساسات را برایش به ارمغان آوردند.
اما آنچه که قلب فرهاد را کاملاً تسخیر کرد، بیس اصلی عطر فیوروجی ماسک فیورچی بود. مشک با طعمهایی از بنفشه و چوب صندل، ترکیبی مردانه و در عین حال لطیف را ایجاد میکرد که به او احساس اصالت و اعتماد به نفس میداد. این عطر نه تنها یک همراه روزانه برای فرهاد شد بلکه به بخشی از هویت او تبدیل گشت.
در هر مهمانی یا جلسهای که حاضر میشد، توجهها به سمت او جلب میشد. مردم از او درباره این عطر جادویی سوال میکردند و او همواره با افتخار درباره عطر فیوروجی ماسک فیورچی صحبت میکرد.
این عطر در گروه بویایی شرقی قرار دارد و با آکوردهای پودری و گلدار، تجربهای متفاوت برای حواس ایجاد میکند. عطرهای مسکی و چوبی آن نمایانگر ترکیبی وسوسهانگیز و رازآلود است، که برای مردانی که به دنبال یک حضور فراموشنشدنی هستند، گزینهای ایدهآل است.
در پایان، فرهاد متوجه شد که این عطر نه تنها یک انتخاب ظاهری بلکه سفری بود به درون خودش. سفری که ارزش داشت و هر باز بویی که از عطر فیوروجی ماسک فیورچی به مشامش میرسید، یادآور آن بود.
عالی
خوب
معمولی
بد
افتضاح
دارمش
قبلاً داشتمش
میخوامش
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب
خیلی ضعیف
ضعیف
متوسط
قوی
خیلی قوی
ضعیف
متوسط
قوی
بسیار قوی