ناموجود
آنا در گوشهای از یک کافه دنج نشسته بود و به تماشای مردمی که با عجله از کنار کافه میگذشتند، مشغول بود. در لحظهای که میخواست چای داغش را بنوشد، فضای کافه را بوی دلانگیزی مسحور کرد. بویی که به سرعت توجهش را جلب کرد. عطری که همزمان که او را به خاطرات شیرین گذشتهاش برد، به آیندهای پر از ماجراجویی نیز دعوت میکرد.
عطر فور یور لاو میزنسر با حضورش همهجا را پر کرده بود. محصولی با ظرافت از برند میزنسر، با رایحهای که مرزهای جنیسی را نمیشناسد و هم برای زنان و هم مردان طراحی شده است. ترکیبی از تمشک و مشک که در نتهای ابتدایی خود احساس میشود و سپس به قلبی با آمبرگریس گرم و دلپذیر راه مییابد.
آنا متوجه شد که این عطر، داستانی ناتمام در دل داشت. داستانی که با هر استشمام، صفحهای جدید را برایش باز میکرد. بوی پچولی و بنزویین در نتهای پایانی، احساسی از نرمی و دلنشینی را به حواس او هدیه میداد.
آنا به فکر فرو رفت. در ذهنش، این عطر به یادآور حضوری گرم و صمیمی تبدیل شده بود. در وصف حس عجیب و دلپذیری که از فور یور لاو میزنسر دریافت میکرد، هیچ کلمهای نمیتوانست کفایت کند. عطری که همیشه در هر بوسه و لبخند، حس زیبای عشق را به او بازگشت میداد.
در آن روز بارانی، آنا به خود قول داد تا این عطر را جزو لاینفک لحظات خاص زندگیاش کند. عطری که مانند دفتری از خاطرات، به او نیرویی میبخشید تا در هر لحظه از زندگیاش به عشق و شجاعت ادامه دهد. فور یور لاو میزنسر نه تنها یک عطر، بلکه پویشی برای کشف تمام زیباییهای مخفی در روح است.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب