شبهای بارانی پاریس هیچگاه از ذهن شهاب پاک نمیشوند. او همیشه به یاد آن کوچههای خیس و چراغهای کمسوی خیابان بود. روزی که به دنبال یک تجربه جدید بود، به بوتیک خاصی در محله قدیمی شهر سر زد. آنجا بود که برای اولین بار با عطر فرنچ لاین رِویون آشنا شد.
لحظهای که شیشه افسانهای عطر را باز کرد، موجی از احساسات و خاطرات او را فرا گرفت. نتهای آغازینش، ترکیبی دلپذیر از تخم گشنیز، ترنج و ریحان بودند که در پس زمینهای از افسنطین و لیمو همراه شده بود. این رایحه تازه و انرژیبخش، شور و اشتیاق او را برای کشف ناشناختهها بیشتر کرد.
در عمق این عطر، قلبی از رز و میخک ویرانگر بود. هر بار که به این نتها فکر میکرد، عطر گل یاس و ریشه زنبق در کنار زیره احساسی از زیبایی و قدرت به او میداد. شهاب با هر استشمام این عطر، خود را در میان باغی از گلهای باطراوت میدید که به طرز عجیبی او را به سفرهای دور کشانده بود.
اما این پایان ماجرا نبود. بیس قوی فرنچ لاین رِویون او را بیشتر به عمق خود فرو میبرد. پچولی، چرم، نارگیل و عنبر با هم ترکیب شده و همراه با مشک، حسی از گرما و صلابت ایجاد میکردند. عطر فرنچ لاین رِویون شهاب را به یاد خاطراتی خوش و ماندگار میانداخت؛ انگار هر بار که از آن استفاده میکرد، بخشی از تاریخ و فرهنگ فرانسه را با خود همراه داشت.
شهاب با شوق و علاقه این عطر را به کلکسیون خود اضافه کرد. او میدانست که این انتخاب، تحولی در تجربههای عطری او خواهد بود؛ تجربهای که میتواند هر روزش را با رایحهای تازه و متفاوت آغاز کند. عطر فرنچ لاین رِویون داستانی از عشق و اشتیاق بود که با هر بار استفاده، تجدید میشد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب