در قلب یک روز تابستانی که خورشید بر بالای آسمان شهر برلین میتابید، مردی جوان با اعتماد به نفس در خیابانهای شلوغ قدم میزد. او به تازگی عطر فرسکو ویکتور را بر روی پوستش افشانه کرده بود. این عطر، با ترکیبی از رایحههای سبز وانیلی و پرتقال ماندارین، او را احاطه کرده بود و انرژی بیپایانی به او میداد.
فرقی نمیکرد که به کجا میرود؛ عطر فرسکو ویکتور همواره همراه او بود، او را با یک هاله معطر از گیاهان تازه و گلهای خوشبو احاطه میکرد. به محض اینکه وارد یک کافیشاپ شد، توجه همگان به سمت او جلب شد. یک لحظه سکوت فضایی معطر از گلهای رِسِدا و سنبلآبی به وجود آمد. هرکس که بوی این عطر را حس میکرد، به ناگاه متوجه حضور مرد شد.
اما آنچه که عطر فرسکو ویکتور را واقعاً منحصربهفرد میکرد، نتهای پایهای بود که به مرور زمان پدیدار میشدند. فضای چوب کشمیر و سیکلامن قرمز با نکتارین ترکیب شده بود و حسی از آرامش و ثبات را به ارمغان میآورد. این بوها به تدریج برجسته و واضح میشدند و گویی داستانی برای گفتن داشتند.
او با قدمهای استوار و قلبی مطمئن از کافیشاپ خارج شد. روز او پر از موقعیتهای جدید و چالشبرانگیز بود، اما هیچچیز نمیتوانست او را به اندازه عطر خاص خودش آرام نگه دارد. در هنگام غروب، با نگاهی به آسمان و نفسی عمیق، او متوجه شد که عطر فرسکو ویکتور نه تنها یک رایحه، بلکه بخشی از وجود او و همراهی برای لحظات خاص زندگیاش شده است.
این حس، این معنا، و این سبک زندگی چیزی است که فقط عطر فرسکو ویکتور میتوانست به او هدیه کند؛ عطری که برای مردان مدرن و بااراده طراحی شده و با شبکهای پیچیده از روایح، تجربهای بیمانند به ارمغان میآورد.
زمستان
بهار
تابستان
پاییز
روز
شب